
از ایده تا نوآوری: چگونه تفکر طراحی کسبوکار را به موفقیت میرساند؟
علاء عرب
موفقیت اپل با آیپاد و آیفون به استفاده این شرکت از تفکر طراحی نسبت داده میشود. اپل روی تجربه کاربری و ایجاد محصولاتی تمرکز نمود که استفاده از آنها آسان و از نظر بصری جذاب است، و با همین رویکرد محصولاتی بسیار موفق به بازار ارائه داد.
تفکر طراحی رویکردی مبتنی بر حل مسئله است که همدلی با کاربر را در مرکز تلاش قرار میدهد. این روش در ابتدا از دنیای طراحی نشأت گرفت، اما امروزه شرکتهایی در اندازهها و صنایع مختلف از آن استفاده میکنند.
هسته اصلیِ تفکر طراحی روی درک نیازهای افرادی متمرکز است که از محصولات یا خدماتِ شما استفاده میکنند و همینطور طراحی راهکارهایی که این نیازها را برآورده میسازند. این رویکردی انسانمحور است که همکاری، آزمایش و تکرار را در اولویت قرار میدهد.
شرکتها با پذیرش تفکر طراحی میتوانند محصولاتی کاربرپسندتر، نوآورانهتر و سودآورتر ایجاد کنند.
عناصر تفکر طراحی
تفکر طراحی فرایندی غیرخطی است که شش عنصر اصلی دارد. این شش عنصر عبارتاند از: همدلی، تعریف مسئله، ایدهپردازی، نمونهسازی، آزمایش، و پیادهسازی.
۱. همدلی (Empathize): اولین مرحله در فرایند تفکر طراحی شامل درک نیازها و دیدگاههای کاربر است. این مرحله با جمعآوری بینشها از طریق مشاهده، گوشدادن و همدلی با کاربران، با هدفِ شناسایی چالشها و مشکلاتشان انجام میشود.
۲. تعریف مسئله (Define): در این مرحله، بینشهای بهدستآمده از مرحله همدلی ترکیب میشوند، و تعریف مسئله انجام میشود. این مرحله شامل بازنگری در بیان مسئله برای هماهنگی بهتر با نیازها، اهداف و خواستههای کاربر است.
۳. ایدهپردازی (Ideate): این مرحله همان فرایند طوفان فکری است که ایدههای خلاقانه و متنوعی برای حل مسئله ارائه میشود. در این مرحله هیچ ایدهای اشتباه نیست، بلکه هدف تشویق خلاقیت و تولید بیشترین تعداد ممکن از ایدههاست.
4. نمونهسازی (Prototype): بعد از ارائه مجموعهای از ایدهها و راهحلهای بالقوه، مرحله بعدی ایجاد نمونههای اولیه کمهزینه و ساده از ایدههای برتر و آزمایش آنها با کاربران است. هدف این مرحله جمعآوری بازخورد برای اصلاح و بهبود نمونههای اولیه است.
5. آزمایش (Test): در این مرحله، نمونههای اولیه با کاربران واقعی آزمایش میشوند تا میزان موفقیت راهکارها مشخص شود. کاربران نمونه اولیه را بدون راهنمایی مستقیم در محیطی واقعی تجربه میکنند، و بازخوردشان را درباره جنبههای مختلف ارائه میدهند. این فرایند به بررسی امکانپذیری، سودآوری و مطلوبیت راهکارها کمک میکند.
۶. پیادهسازی (Implement): در آخرین مرحله از تفکر طراحی همه مشاهدات، ایدهها و پیشرفتها در عمل پیادهسازی میشوند و راهکار نهایی به بازار عرضه میشود. با این حال، همه طراحیها به این مرحله نمیرسند. گاهی اوقات راهکاری نیازهای کاربران را برآورده نمیکند و باید به مراحل قبلی برگشت و ایده را اصلاح نمود.
نکته مهم اینکه تفکر طراحی فرایندی تکرارشونده است. طراحان تجربه کاربری و محصول باید درک عمیقتری از کاربران پیدا کنند، فرضیات خود را کنار بگذارند و راهکارهای جایگزینی را کشف کنند که ممکن است در ابتدا آشکار نباشند. هر مرحله روی مراحل دیگر تأثیر میگذارد؛ برای مثال، هنگام آزمایش مشکلاتی جدید شناسایی میشوند که در مراحل قبل مورد توجه قرار نگرفته بودند. تفکر طراحی، ابزاری قدرتمند برای ایجاد نوآوری و موفقیت در کسبوکارهاست. شرکتها با تمرکز روی کاربران و درک نیازهای واقعیشان محصولات و خدماتی طراحی میکنند که نهفقط مسائل را حل میکنند، بلکه تجربهای ارزشمند و معنادار برای کاربران فراهم میآورند.
ابزارها و روشهای تفکر طراحی
ابزارها و روشهای زیادی برای تفکر طراحی وجود دارند. این ابزارها و تکنیکها خلاقیت، آزمایش و همکاری را ترغیب میکنند و در توسعه راهکارهای نوآورانه کسبوکارها را یاری مینمایند.
۱. غوطهوری: این فرایند شامل غوطهوری در فضای مسئله است. این کار با مشاهده و تعامل با کاربران برای درک بهتر نیازها و چالشهایشان انجام میشود.
۲. تجسمسازی: این ابزار به طراحان کمک میکند تا ایدهها و مفاهیمشان را به تصویر بکشند. از این رویکرد برای ایجاد طرحها، نمودارها و سایر نمایشهای بصری استفاده میشود.
۳. طوفان فکری: این تکنیک برای تولید تعداد زیادی ایده در مدتی کوتاه استفاده میشود. طی این فرایند گروهی از افراد گرد هم میآیند تا ایدههایشان را به اشتراک بگذارند و بر اساس آنها ایدههای جدیدی ایجاد کنند.
۴. نقشه همدلی: این تکنیک به درک نیازها و احساسات مشتریان کمک میکند. در این روش، نقشهای بصری از تجربه مشتری شامل آنچه فکر میکند، احساس میکند، میبیند، میشنود و انجام میدهد، ایجاد میشود.
۵. نقشه سفر مشتری: این نقشه شبیه نقشه همدلی است، اما هر مرحله از تعامل مشتری با کسبوکار را با جزئیاتی بیشتر ترسیم میکند.
۶. نقشه ذهنی: این تکنیک به طوفان فکری و سازماندهی ایدهها کمک میکند. فرایند انجامش شامل شروع با ایدهای اصلی و سپس شاخهبندی به ایدههای مرتبط است.
۷. نقشه همبستگی: روشی برای گروهبندی ایدهها در دستههای مختلف است. در این روش هر ایدهای را روی برگهای مینویسند، و برگهها را در دستههای مرتبط گروهبندی میکنند.
۸. تکرار سریع: این ابزار شامل نمونهسازی سریع و آزمایش راهکارها و اصلاحشان بر اساس بازخورد است. این فرایند به طراحی کارآمدتر و مؤثرتری منجر شود که با بازخورد کاربران نهایی بهبود مییابد.
۹. آزمون فرضیات: این ابزار برای آزمایش فرضیات درباره کاربران و نیازهای آنها استفاده میشود. ایجاد فرضیههایی درباره کاربران و آزمایش آنها از طریق مشاهده و تعامل جنبههای مختلف این فرایند به شمار میروند.
۱۰. نمونهسازی: این ابزار شامل ایجاد نمایش فیزیکی یا دیجیتالی از طراحی است. میتوان از آن برای آزمایش طراحی با کاربران و دریافت بازخورد درباره قابلیت استفاده آن استفاده کرد.
۱۱. اسپرینت طراحی: این فرایند محدودیت زمانی دارد، و شامل گردهمایی تیمی برای کار روی مسئله یا چالش خاص است. معمولاً پنج مرحله دارد که عبارتاند از: درک، واگرایی، همگرایی، نمونهسازی و آزمایش.
۱۲. معیارهای طراحی: در این مرحله معیارها یا اصولی تعیین میشوند که محصول یا سرویس باید رعایت کند. این ابزار روند طراحی را هدایت میکند تا نتیجه نهایی با اهداف موردنظر مطابقت داشته باشد.
۱۳. شناسایی پیشنهاد ارزش: این ابزار به شناسایی ارزش منحصربهفردی کمک میکند که طراحی برای کاربران فراهم مینماید. چنین فرایندی شامل درک نیازهای کاربران و چگونگیِ پاسخگویی طراحی به این نیازهاست.
۱۴. راهاندازی آزمایشی: این ابزار برای عرضه طراحی به بازار استفاده میشود. این فرایند شامل آزمایش طراحی با کاربران واقعی در محیطی واقعی است.
این ابزارها و روشها را میتوان بهصورت جداگانه یا ترکیبی برای هدایت فرایند تفکر طراحی در کسبوکار استفاده نمود.
مدل تفکر طراحی دو الماسچارچوب برای نوآوری و خلاقیت است که شورای طراحی بریتانیا توسعه داده است. این مدل شامل چهار مرحله است که بین تفکر واگرا و همگرا جابهجا میشود و از بررسی فضای مسئله تا ارائه راهکار را در بر میگیرد. این مراحل شامل کشف، تعریف، توسعه و ارائه هستند، و در هر یک از آنها میتوان از ابزارها و روشهای مختلفی استفاده نمود.
اولین الماس به بررسی گستردهتر یا عمیقتر مسئله (تفکر واگرا) اختصاص دارد و الماس دوم نشاندهنده تمرکز بر راهکاری مشخص (تفکر همگرا) است. در اولین الماس، هدف کشف فضای مسئله و بررسی همه راهکارهای ممکن است، درحالیکه در الماس دوم، فضای مسئله تعریف شده است و راهکاری مشخص توسعه داده میشود.
در ادامه بعضی ابزارها و روشهای مورد استفاده در هر مرحله از مدل تفکر طراحی دو الماس آورده شده است:
۱. کشف: این مرحله به درک مسئله بهجای فرض آن میپردازد. این فرایند شامل صحبتکردن و گذراندن زمان با افرادی است که تحت تأثیر این مشکل قرار دارند. بعضی ابزارها و روشهای این مرحله شامل تحقیق کاربر، مصاحبه، نظرسنجی و مشاهده است.
۲. تعریف: این مرحله فضای مسئله را مشخص میکند، و راهکاری مشخص توسعه میدهد. بعضی ابزارها و روشهای این مرحله شامل توسعه پرسونای کاربر، نقشه همدلی، چارچوببندی مسئله و نقشهبرداری سفر مشتری است.
۳. توسعه: این مرحله به بررسی همه راهکارهای ممکن اختصاص دارد. بعضی ابزارها و روشهای این مرحله شامل طوفان فکری، نقشه ذهنی، نمونهسازی و آزمایش است.
۴. ارائه: این مرحله به ارائه راهکار نهایی اختصاص دارد. بعضی ابزارها و روشهای این مرحله شامل آزمایش کاربر، چرخه بازخورد و تکرار است.
مزایای استفاده از تفکر طراحی در کسبوکار
تفکر طراحی روشی برای حل مسائل پیچیده است که از استراتژیهای خلاقانهای بهره میبرد که در ابتدا برای طراحی محصولات جدید استفاده میشد. این روش به سازمانها کمک میکنند فرصتهایی جدید را شناسایی کنند، نوآوری را به کار بگیرند و کسبوکار خود را بهبود ببخشند. درک تفکر طراحی و بهکارگیری آن در سطح سازمانی بهعنوان ابزاری برای تحول تغییراتی اساسی در کسبوکارتان ایجاد، و شما را به پیشروی صنعت تبدیل میکند. با قرارگیریِ نیازهای انسانی در مرکز فرایند حل مسئله، تفکر طراحی مزایای بسیاری را ارائه میدهد که به موفقیت تجاری منجر میشود.
بعضی مهمترین این مزایا عبارتند از:
- بهبود تجربه مشتری: تفکر طراحی شامل همدلی و درک نیازها، چالشها و مشکلات کاربران است. شرکتها با تمرکز روی طراحی کاربرمحور، محصولات و خدماتی هماهنگ با نیازهای مشتریان توسعه میدهند، و در نتیجه، باعث موفقیت بیشتر در عرضه محصولات، دریافت بازخوردهای مثبت و افزایش خریدهای مجدد میشوند.
- افزایش وفاداری و نگهداشت مشتری: تفکر طراحی نهتنها به ایجاد محصولات و خدمات عالی کمک میکند، بلکه ارتباطی عمیقتر بین شرکتها و مشتریانشان ایجاد میکند. ارائه راهکارهایی که نیازها و خواستههای مشتریان را برآورده میکنند، وفاداری مشتریان را افزایش میدهند، و کسبوکارشان را بهسوی رشد پایدار هدایت میکنند.
- چرخههای نوآوری سریعتر: فرایند تفکر طراحی از نمونهسازی سریع، آزمایش و تکرار پشتیبانی میکند. این رویکرد به توسعه سریعتر محصولات، کوتاهترشدنِ چرخههای نوآوری و دستیابی به نتایج موفقتر منجر میشود.
- انعطافپذیری شناختی: تفکر طراحی به کارکنان کمک میکند از چارچوبهای فکریِ ثابت عبور کنند و با ذهنی باز به بررسی مسائل و ایدههای جدید بپردازند. کارکنان با تأکید بر همدلی و مشاهده میتوانند مشکل را بهتر درک نمایند، و نیازهای مشتریان را بهطور موثرتری شناسایی کنند.
ایجاد طیف گستردهای از ایدهها: تفکر طراحی شامل ایدهپردازی است، یعنی فرایند تولید تعداد زیادی ایده. با تولید ایدههای متنوع، طراحان میتوانند طیف وسیعی از راهکارها را بررسی، و از گرفتاری در ایدهای خاص جلوگیری کنند.
در نهایت تفکر طراحی شامل نمونهسازی و آزمایش راهکارها با مشتریان است. این فرایند به طراحان اجازه میدهد بازخوردهای ارزشمندی را از کاربران دریافت نمایند، و بر اساس آن اصلاحات لازم را انجام بدهند. با درگیر نمودن مشتریان در فرایند طراحی، این اطمینان ایجاد میشود که راهکارهای ارائهشده با نیازهای ایشان سازگار هستند.
- همکاری تیمی بهتر: تفکر طراحی فرایندی مشارکتی است که مستلزم همکاری تیمهایی از تخصصها و حوزههای مختلف برای حل مسائل پیچیده است. این روش باعث بهبود ارتباطات، افزایش همکاری تیمی و درک متقابل میان بخشهای مختلف سازمان میشود و در نهایت، نیروی کاری کارآمدتر و بهرهورتر ایجاد میکند.
- رویکرد کاربرمحور در حل مسائل: کسبوکارها با درک نیازها، خواستهها و رفتارهای کاربران و ذینفعان میتوانند راهکارهایی ایجاد کنند که بهطور مؤثری این نیازها را برآورده میسازند. این رویکرد به افزایش رضایت و وفاداری مشتریان منجر میشود.
- کاهش ریسک و هزینهها: شرکتها با آزمایش نمونههای اولیه و بررسی ایدهها در مراحل اولیه طراحی ریسکها را به حداقل میرسانند، و از اشتباهاتِ پرهزینه جلوگیری میکنند. تفکر طراحی به تیمها کمک میکند مشکلات را زودتر شناسایی کنند، و راهکارهایی مناسب در مراحل اولیه توسعه پیدا کنند که در نهایت باعث کاهش هزینهها و کوتاهشدن زمان ورود به بازار میشود.
تفکر طراحی طیفی گسترده از مزایا را برای کسبوکارهایی که به دنبال نوآوری و حل مسائل پیچیده هستند ارائه میدهد. شرکتها روی نیازهای مشتری، همکاری میان تیمها و تکرار سریع تمرکز میکنند، و از این طریق به نتایجی موفقتر دست مییابند، وفاداری مشتریان را افزایش میدهند، و رشد و موفقیت تجاریِ خود را تسریع میکنند.
چگونه تفکر طراحی را در کسبوکارمان به کار بگیریم؟
برای ادغام تفکر طراحی در کسبوکارتان ابتدا باید این روش و فرایندش را درک کنید. بهرهگیری از آموزشها و کارگاههای تفکر طراحی موجود به شرکتها کمک میکنند این روش را بهطور مؤثر بیاموزند و پیادهسازی کنند.
علاوهبر این کسبوکارها میتوانند تیم تفکر طراحی تشکیل بدهند یا مشاور تفکر طراحی را برای هدایت این فرایند استخدام کنند. مشارکتدادن همه ذینفعان در فرایند تفکر طراحی تضمین میکند نیازهای همه در نظر گرفته شود.
در نهایت، ایجاد فرهنگی که خلاقیت، آزمایش و همکاری را ترغیب کند، ضروری است. این فرهنگ باید نوآوری و حل مسئله را در اولویت قرار بدهد و رهبران سازمان از آن حمایت کنند.
در ادامه، چند راهکار برای گنجاندن تفکر طراحی در کسبوکارتان را با شما در میان میگذاریم.
- همدلی را به کار بگیرید: همدلی نقطه آغاز هر پروژه طراحی است و مرحله اول فرایند تفکر طراحی را تشکیل میدهد. در این مرحله کاربرانتان را زیر نظر داشته باشید و با آنها تعامل کنید. همدلی توانایی ما در دیدن جهان از نگاه دیگران و درک نیازها و خواستههایشان است. این رویکرد به طراحان کمک میکند تا راهکارهایی ارائه بدهند که نیازهای کاربران را بهتر برآورده کند. همدلی به شناسایی نقاط ضعف در تجربه کاربری محصول یا خدمات هم کمک میکند. طراحان با گنجاندن همدلی در تفکر طراحی محصولاتی کاربرپسندتر ایجاد میکنند که نیازهای کاربران را بهشکلی مؤثرتر برآورده میسازند. در واقع طراحان با درک نیازها و خواستههای کاربران میتوانند محصولاتی بسازند که شهودیتر و استفاده از آنها آسانتر باشد. همدلی به طراحان کمک میکند نقاط ضعف تجربه کاربر در استفاده از محصول یا سرویس را شناسایی نمایند.
- ریسکپذیر باشید: اشتباه بخشی مهم از مسیر موفقیت است، زیرا شکست نه یک گام به عقب، بلکه سکوی پرتابی برای پیشرفت به شمار میرود. شرکتهای پیشرو کارکنان خود را به پذیرش ریسک ترغیب مینمایند، و تلاشهایشان را برای امتحان ایدههای جدید ارج مینهند. اگر از شکست نترسیم، یاد میگیریم چگونه از منطقه امن خود خارج شویم. شکست میتواند تجربه یادگیری ارزشمندی باشد که به ما کمک میکند نقاط ضعف خود را شناسایی کنیم و مهارتهای جدیدی ایجاد کنیم.
- تفکر طراحی را بهتدریج در شرکت خود به کار بگیرید: تفکر طراحی را باید بهصورت تدریجی در سازمان پیاده کنید. سعی نکنید کارکنان را بلافاصله متقاعد به مفیدبودنِ تفکر طراحی کنید. در عوض، این مفهوم را بهآرامی معرفی نموده، و به آنها نشان بدهید چه فایدههایی برایشان دارد. از پروژههای کوچک شروع کنید، آزمایشهایی کوچک ترتیب بدهید تا تیمتان بتوانند دادهها را جمعآوری کنند، مدام آزمایش نمایند، و بهسرعت اصلاحات لازم را انجام بدهند. این رویکرد کمکتان میکند به اعضای تیم انگیزه بدهید، و آنها را به تفکر طراحی علاقهمند کنید.
- مزایای تفکر طراحی را ارائه بدهید: تفکر طراحی روشی برای حل مسائل پیچیده است که از استراتژیهای خلاقانهای بهره میبرد که برای طراحی محصولات جدید استفاده میشدند. با این روش میتوانید مسائل را به شیوهای متفاوت حل کنید و از رویکردهای سنتی فاصله بگیرید. پس از شناسایی چند گزینه مناسب باید گروه آنها را بررسی کنید، و بهترین مسیر اقدام را انتخاب نمایید. در این مرحله نهایی، منابع لازم برای دستیابی به اهداف اختصاص داده میشود.
- حمایت مدیران ارشد را جلب کنید: برای جلب حمایت مدیران ارشد از تفکر طراحی میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
- رویهمدلی تمرکز، تفکر خلاق را ترغیب، و ابهامات را مدیریت کنید.
- نیازها و رفتارهای انسانی را بررسی نمایید، و راهکاری طراحی کنید که با این نیازها مطابقت داشته باشد.
- همکاری و کار تیمی را تقویت نمایید.
چگونه تفکر طراحی کسبوکار را بهبود میبخشد؟
تفکر طراحی برای جنبههای مختلف کسبوکارها مفید است. از ایدهپردازی گرفته تا حل مسئله، این فرایند همکاری، نوآوری و رویکرد مشتریمحور را در همه بخشهای سازمان تقویت میکند. در ادامه به چند روش کلیدی برای بهرهگیری از تفکر طراحی در کسبوکار اشاره میکنیم:
- توسعه محصولات و خدمات جدید: تفکر طراحی به کسبوکارها کمک میکند محصولات و خدماتی جدید ایجاد کنند که نیازهای مشتریان را بهتر برآورده نمایند. شرکتها با درک نیازها و نقاط ضعف مشتریان خود میتوانند راهکارهایی طراحی کنند که تأثیری واقعی در زندگیِ ایشان داشته باشند.
- بازطراحی محصولات و خدمات موجود: کسبوکارها از تفکر طراحی برای بهبود محصولات و خدمات خود استفاده میکنند. با داشتنِ درکی عمیقتر از تجربه مشتریان میتوان نقاط ضعف را شناسایی کرد و تغییراتی ایجاد نمود که به افزایش رضایت و وفاداری مشتریان منجر شوند.
- ایجاد فرهنگ مشتریمحور: کسبوکارها با پذیرش اصول تفکر طراحی میتوانند تمرکزشان را از فرایندهای داخلی به نیازهای مشتریان تغییر بدهند. این رویکرد مشتریمحور فرهنگ نوآوری، خلاقیت و بهبود مستمر را در سازمان تقویت میکند.
- حل چالشهای تجاری: تفکر طراحی به کسبوکارها کمک میکند تا چالشهای پیچیده را از دیدگاهی متفاوت بررسی کنند. این فرایند خلاقیت و همکاری را ترغیب میکند و به ارائه راهکارهایی منحصربهفرد منجر میشود که چهبسا در روشهای سنتی کشف نشوند.
- بهبود ارتباطات و همکاری: فرایند تفکر طراحی بر همکاری تأکید دارد و به کسبوکارها کمک میکند تا موانع ارتباطی را کاهش بدهند، و کار تیمی بین بخشهای مختلف را تقویت کنند. سازمانها با ترغیب دیدگاههای متنوع و ایجاد فضایی امن برای تبادل ایدهها فرهنگی خلاق و نوآورانه ایجاد میکنند.