رونق رشتههای علوم انسانی در کارآفرینی
گفتوگو با مارک کوبان، کارآفرین مطرح دنیا درباره دنیای تجارت
مارک کوبان، ستاره سابق برنامه شارکتنک و کارآفرین سریالی که بیش از پنج میلیارد دلار دارایی دارد، در گفتوگویی با دانشجویان آکسفورد، نکات مهمی را در مورد موفقیت در کارآفرینی مطرح میکند که در ادامه میخوانید.
- بسیار از شما تشکر میکنم، مارک کوبان که امروز در این جمع حضور یافتید. اجازه دهید گفتوگو را با چند پرسش از جانب خودم آغاز کرده و سپس فرصت را به دانشجویان و حضار واگذار کنم. شما گفتهاید که دانشجویان رشتههای علوم انسانی را ترجیح میدهید، چون احتمالاً در آینده شغل بهتری خواهند داشت. چرا؟
وقتی کامپیوترهای شخصی تازه وارد بازار شدند، حسابداری با قلم و دفتر انجام میشد. بعد صفحات گسترده آمدند و کامپیوترها به هم متصل شدند. آن زمان فرآیندهای دستی را خودکار کردیم. حالا در مرحلهای هستیم که فرآیند خودکارسازی را خودکار میکنیم. نرمافزار فقط ریاضی است. وقتی ریاضی بتواند تمام ترکیبات ممکن را محاسبه کرده و برنامهها را بدون دخالت انسان بهینه کند، این خودکارسازیِ خودکارسازی است. شغلی که امروز آیندهدار به نظر میرسد، شاید 10 سال دیگر خوب نباشد. وقتی هوش مصنوعی و یادگیری عمیق در کار و زندگی ما نقش بزرگی ایفا میکند، به افرادی نیاز است که بتوانند اطلاعات را نقادانه ارزیابی کنند، یادگیری را آموزش ببینند و دیدگاههای متنوعی داشته باشند. به همین دلیل ارزش رشتههای علوم انسانی در 10 سال آینده بهطور تصاعدی افزایش خواهد یافت.
- بیایید به موضوعی سبکتر بپردازیم؛ بسکتبال. در سال 2011 کتاب الکترونیکی «چگونه در ورزش تجارت برنده شویم» را نوشتید. آیا کسبوکار را یک ورزش میدانید؟ اگر بله، شبیه کدام ورزش است؟
بله، کسبوکار در نهایت ورزش است. اگر در آمریکا بپرسم چه کسی کارآفرین است یا میخواهد باشد، 90 درصد دستشان را بالا میبرند. این موضوع در بریتانیا متفاوت است؛ نه خوب و نه بد، فقط متفاوت. کتابم را «چگونه در ورزش تجارت برنده شویم» نامیدم. در تجارت، وقتی شرکتی راهاندازی میکنید، نمیدانید رقبایتان چه کسانی هستند. هدفتان را تعیین کرده، سخت کار میکنید، همچنین سعی دارید مزیتی ایجاد کنید، بنابراین محصولی تولید میکنید که مردم بخواهند برایش پول بدهند و هر روز آن را بهبود میبخشید. اما نمیدانید رقابت بعدی از کجا میآید. برخلاف فوتبال یا بسکتبال که بازی در زمان مشخصی تمام میشود، در تجارت رقابت بیوقفه است؛ 24 ساعت شبانهروز و 365 روز سال. این چیزی است که من عاشقش هستم. مانند راگبی است، یک اسکرام مداوم که در آن رودررو با رقبا میجنگید.
- در مورد تیم بسکتبال دالاس ماوریکس صحبت کنیم. آنها میامی هیت را شکست دادند. آن لحظه در مقایسه با فروش Broadcast.com چه حسی داشت؟
Broadcast.com شرکتی بود که مرا ثروتمند کرد. روزی که فروخته شد، فوقالعاده بود. من در دانشگاه ایندیانا عاشق بسکتبال بودم. در دالاس، دور هم جمع میشدیم و بازیها را از رادیو گوش میکردیم. وقتی اینترنت آمد، فکر کردیم باید راه بهتری وجود داشته باشد. شرکتی به نام AudioNet راهاندازی کردیم که بعداً به Broadcast.com تغییر نام داد. ما جزء اولین کسانی بودیم که صدا را بهصورت جهانی در اینترنت منتشر کردیم. شرکت را در بورس عرضه کردیم، سپس آن را 5.7 میلیارد دلار فروختیم. بردن قهرمانی NBA فوقالعاده بود، اما آن روز لذت بیشتری داشت.
- حالا از دانشجویان دعوت میکنم سؤالاتشان را بپرسند. لطفاً دستتان را بالا ببرید و منتظر میکروفن باشید.
دانشجو: شما به تجربه تلخی از کمک مالی به سناتور یوتا اشاره کردید. میتوانید بیشتر توضیح دهید؟
وقتی Broadcast.com عرضه عمومی شد، قوانین کپیرایت اینترنت در حال تغییر بود. سناتور اورین هچ، رئیس کمیته قضایی سنا، با من تماس گرفت و درباره قوانین کپیرایت دیجیتال صحبت کردیم، اما فقط سه دقیقه! بعد او خواست که به کمیته کتابخانه ایالت یوتا کمک کنم. فکر کردم این اولین قدم است، اما فقط پول خواستند و تمام. در وبلاگم (blogmaverick.com) دربارهاش نوشتم و از آن زمان به هیچ سیاستمداری کمک مالی نکردهام.
دانشجو پیتر تیل برنامهای دارد که به دانشجویان 100 هزار دلار میدهد تا دانشگاه را ترک کنند و کسبوکار راه بیندازند. نظرتان چیست؟
مخالفم. هیچ کاری نیست که در دانشگاه نتوانید برای شروع کسبوکار انجام دهید. دانشگاه جایی است که یاد میگیرید چگونه آموزش ببینید و به یادگیری اشتیاق پیدا میکنید. من با چند نفر از این دانشجویان آشنا شدم، باهوش و باانگیزهاند، اما فکر میکنم در برخی جنبهها عقبماندهاند. تشنگی برای دانش ارزشمندترین دارایی شماست. اگر این را تمرین نکنید، در موقعیت ضعف قرار میگیرید. برای کارآفرینی باید زبان تجارت، مالی، بازاریابی و فناوری را بلد باشید.
دانشجو: نظرتان درباره رشد NBA و احتمال رقابتش با NFL چیست؟ آیا امکان گسترش D-League یا تیمهای جدید در شهرهایی مثل سیاتل وجود دارد؟
NFL در آمریکا پادشاه است، اما چالشهایی دارد. من بهدلیل خطر ضربه مغزی به پسرم اجازه نمیدهم فوتبال آمریکایی بازی کند. همچنین، بازیهای ویدئویی مثل ماینکرافت ذهنیت بچهها را تغییر داده است. بچهها دیگر قوانین ورزشها را مثل گذشته نمیدانند. این برای NBA و حتی لیگ برتر چالش ایجاد میکند. باید سختتر کار کنیم تا هوادار بسازیم.
دانشجو: از طرفداران شما در شارکتنک هستم. کارآفرین مورد علاقهتان کیست و چرا؟
«لنی لازری» که در 19سالگی در شارکتنک روی او سرمایهگذاری کردم. او از 11سالگی به خاطر اگزما شروع به ساخت اسکراب طبیعی کرد و آن را با مادرش در خانه تولید میکرد. وقتی به برنامه آمد، 30 هزار دلار فروش داشت. بعد از پخش برنامه، فروشش بهشدت بالا رفت و شش ماه بعد یک میلیون دلار در بانک داشت. او مصمم است، سخت کار میکند، مشتاق یادگیری است و مشتریانش را خوشحال میکند. موفقیت برای من یعنی صبح با لبخند بیدار شوی و از کارت لذت ببری. او این را بهخوبی نشان میدهد.
دانشجو: «بیل سیمونز» و «مالکوم گلدول» معتقدند رفتار دونالد ترامپ به خاطر بزرگشدن با پدری ثروتمند است. شما بهعنوان یک میلیاردر، چطور بچههایتان را متواضع نگه میدارید؟
بزرگترین ترسم این است که بچههایم متکبر شوند. وقتی چیزی میخواهند، باید کاری انجام دهند. مثلاً دختر 10سالهام برای در اختیار داشتن اسباببازی باید مقاله بخواند یا کاری انجام دهد. به پسرم برای گرفتن یک دلار، مسائل ریاضی میدهم. با همسرم تلاش میکنیم به آنها یاد دهیم هیچچیز بهراحتی به دست نمیآید. حتی به دختر 13سالهام گفتهام هنوز در وصیتنامهام نیست!
دانشجو: خواندم که قایق تفریحیتان را Fountainhead نامیدید. آیا این کتاب مورد علاقه شماست؟
این خبر جعلی است! من قایق ندارم. Fountainhead را دوست دارم، اما قایقی به این نام وجود دارد که صاحبش وانمود میکند منم! حتی نامهای دریافت کردم که پزشک قایقم جان کسی را نجات داده! درباره کتاب، «هوارد رورک»، قهرمان داستان، برایم الهامبخش بود، چون اهدافش را دنبال کرد و به نظر دیگران اهمیت نداد. من لیبرتارین هستم، اما واقعگرا. دولت را کامل رد نمیکنم. معتقد به تعادل در ارائه خدمات اساسی مثل بهداشت و امنیت هستم.
دانشجو: شما فرازونشیبهای زیادی در کارآفرینی داشتهاید. چطور از بدترین لحظات عبور کردید؟
وقتی به دالاس آمدم، با پنج نفر در یک آپارتمان سهخوابه زندگی میکردم، روی زمین میخوابیدم، با حولهای پر از سوراخ! برق قطع میشد، کارت اعتباریام باطل شد. یک بار یکی از همخانهها چکهایمان را دزدید. اما هیچوقت عصبانی نشدم. فقط به خودم گفتم باید ادامه بدهم. همیشه لبخند زدم و روی تواناییهایم مثل فناوری و فروش تمرکز کردم. حتی وقتی 82 هزار دلار از 84 هزار دلار شرکتمان به خاطر کلاهبرداری از دست رفت، عصبانی شدم، اما ادامه دادم. همیشه مشکلات پیش میآیند، باید بجنگی و روی نقاط قوتت تمرکز کنی.
دانشجو: من پزشک هستم و فعلاً شغلم امن است، اما با توجه به اینکه امروزه نیازی به پیشینه خاص برای ورود به حرفهای نیست، آیا دانشگاهها شکست میخورند چون میتوان آنلاین یاد گرفت؟
شما هنوز برای تفسیر دادهها و ارتباط با انسانها مفید هستید. با پیشرفت تکنولوژی و پزشکی شخصیسازیشده، نقش پزشکان تغییر میکند، اما نیاز به ارتباط انسانی باقی میماند. هوش مصنوعی احتمال تشخیص را بهبود میبخشد، اما تعامل و پرسوجو همیشه لازم است.
دانشجو: از اینکه درباره آموزش مثبت صحبت کردید، متشکرم. درباره حرفههای متنوع (Portfolio Careers) چه نظری دارید؟ شما در رسانه، ورزش و کارآفرینی فعالید.
من یک اصل دارم؛ آیا از آن لذت میبرم؟ خوششانسترین آدم دنیا هستم. اگر از کاری لذت نبرم، مشکلی در من است! موفقیت یعنی کاری را که دوست داری پیدا کنی و در آن بهترین باشی. من نمیدانستم عاشق برنامهنویسیام تا وقتی امتحانش کردم. لازم نیست از اول بدانی میخواهی چهکاره بشوی. همهچیز را امتحان کن تا چیزی را که عاشقش هستی، پیدا کنی. حتی اگر 99 درصد شکست بخوری، فقط یک بار باید درست انتخاب کنی.
دانشجو: چرخه رابطه شما با کارآفرینان در شارکتنک چیست؟
اگر سرمایهگذاری کنم، تا آخر همراهشان هستم. در 71 شرکت از شارکتنک سرمایهگذاری کردهام. گزارشهای هفتگی یا ماهانه میگیرم. خبر بد را اول میخواهم، چون خبر خوب را انتظار دارم. از این 71 شرکت، 12 الی 15 شرکت خیلی خوب عمل کردهاند، سه شرکت فروخته شدهاند، 10 شرکت یا ورشکست شدهاند یا باید ورشکست شوند. مثلاً شرکتی بود که پرتزل شکلاتی میفروخت. هزینهاش 14 دلار بود، به 29.95 دلار میفروخت، اما با ارسال رایگان 16دلاری سودش را از دست داد! تا جایی که بتوانم حمایت میکنم.
دانشجو: درباره حبابهای فیلتری و اخبار جعلی در سیلیکونولی چه نظری دارید؟ فیسبوک باید چه کار کند؟
اگر فیسبوک پلتفرمی برای اخبار ارائه میدهد و پر از اخبار جعلی است، این مشکل فیسبوک است، چون کاربرانش راضی نخواهند بود. اما در مورد رئیسجمهور، مشکل اخبار جعلی نیست، مشکل عدم شفافیت است. او میتواند در وبلاگی بنویسد یا ویدئو منتشر کند و حقیقت را نشان دهد. اخبار جعلی برایش بهانهای است تا دشمنی ایجاد کند و از مسائل اصلی منحرف شود. این فقط یک حواسپرتی است.
دانشجو: اگر رئیسجمهور شوید، اولین کاری که انجام میدهید، چیست؟
یک مهمانی بزرگ میگیرم! اما با کسانی که به من رأی ندادهاند صحبت میکنم تا بفهمم چرا و چه مسائلی برایشان مهم است. یک کشور وقتی متحد باشد پیشرفت میکند. باید با مخالفان ارتباط برقرار کرد و سپس برنامهریزی کرد.
دانشجو: یک روز عادی شما چگونه سپری میشود؟
ایمیلم را چک میکنم، شبکههای اجتماعی را سریع نگاه میکنم، به ایمیلها جواب میدهم. جلسه یا تماس تلفنی کم دارم، مگر اینکه چک گندهای در کار باشد! ورزش میکنم، با شرکتها همکاری دارم و مطالعه میکنم. اکنون 80 درصد وقتم صرف یادگیری هوش مصنوعی و یادگیری عمیق میشود، چون برای رقابت در تجارت باید اینها را خوب بفهمم.
دانشجو: آیااتفاق مهمی در مسیر کسبوکارتان افتاده که کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد؟
روابط شخصیام را فدای کار کردم. موقعیت های عاطفی داشتم که می گفتند یا من یا کارت و من انتخابم کار بود! بعد از فروش اولین شرکت، هدفم فقط خوشگذرانی بود، اما بعد به پخش آنلاین برگشتم و همهچیز را فدای آن کردم. سخت بود، اما نتیجه داد.
دانشجو: ویژگیهای یک رهبر واقعی چیست؟
من کاری را از کسی نمیخواهم که خودم آن را انجام ندهم. مثلاً در سالن تیم، زباله جمع میکنم یا حتی دستشویی را تمیز کردهام تا نشان دهم کار مهم است. وظیفهام این است که شما را در موقعیت موفقیت قرار دهم. اگر هدفتان با هدف سازمان همراستا باشد، هر کاری میکنم تا به آن برسید، حتی اگر بخواهید شرکت خودتان را راه بیندازید. اهداف را روشن میکنم و کنار شما کار میکنم، نه اینکه فقط دستور بدهم. در شرکتهای بزرگتر، نمیتوانم با همه ارتباط شخصی داشته باشم، اما فرهنگ سازمان را بر همین اساس تعریف میکنم.