خلاصه مدیریتی کتاب «قدرت خوب: هدایت تغییرات مثبت در زندگی، کار و جهان ما»
مقدمه
کتاب «قدرت خوب: هدایت تغییرات مثبت در زندگی، کار و جهان ما»، نوشته «جینی رومتی»، مدیرعامل سابق IBM، یک راهنمای الهامبخش و عملی برای رهبرانی است که میخواهند از قدرت خود برای ایجاد تغییرات مثبت در سازمانها، جوامع و جهان استفاده کنند. رومتی که بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین زنان در دنیای کسبوکار شناخته میشود، در این کتاب از تجربیات شخصی و حرفهای خود (از کودکی در یک خانواده متوسط در شیکاگو تا رهبری یکی از بزرگترین شرکتهای فناوری جهان) استفاده میکند تا چارچوبی به نام «قدرت خوب» معرفی کند. او معتقد است رهبری نهتنها درباره دستیابی به اهداف مالی یا سازمانی، بلکه درباره استفاده از نفوذ برای توانمندسازی دیگران، ترویج عدالت و پیشبرد تغییرات مثبت و پایدار است.
این کتاب که در مارس 2023 منتشر شده، ترکیبی از خاطرات شخصی، تحلیلهای رهبری و راهکارهای عملی است که به رهبران کمک میکند با اصالت، همدلی و تمرکز بر ارزشهای انسانی سازمانشان را هدایت کنند. رومتی پنج اصل کلیدی برای اعمال «قدرت خوب» ارائه میدهد که میتوانند در محیطهای حرفهای، اجتماعی و حتی شخصی به کار روند. این اصول با داستانهای واقعی از زندگی رومتی و تجربیات او در IBM پشتیبانی میشوند و نشان میدهند که چگونه رهبران میتوانند تأثیرات معناداری ایجاد کنند. این خلاصه به بررسی این اصول، ابزارهای عملی، چالشها و کاربردهای واقعی آنها در دنیای کسبوکار میپردازد.
بخش اول: قدرت خوب چیست؟
جینی رومتی مفهوم «قدرت خوب» را بهعنوان رویکردی به رهبری تعریف میکند که بر ایجاد ارزش برای همه ذینفعان (کارکنان، مشتریان، جوامع و حتی جهان) تمرکز دارد. بر خلاف دیدگاه سنتی که قدرت را با کنترل، تسلط، یا صرفاً موفقیت مالی برابر میداند، او استدلال میکند که قدرت خوب درباره استفاده از نفوذ برای توانمندسازی دیگران، ترویج برابری و پیشبرد تغییرات مثبت است. این مفهوم ریشه در تجربیات شخصی رومتی دارد، از جمله بزرگشدن در یک خانواده با چالشهای مالی و مواجهه با موانع بهعنوان یک زن در صنعتی که تحت سلطه مردان بود.
رومتی داستانهایی از کودکی خود به اشتراک میگذارد، مانند زمانی که مادرش پس از جدایی از پدرش، با کار سخت و فداکاری خانواده را سرپرستی کرد. این تجربه به او آموخت که قدرت واقعی در خدمت به دیگران و ایجاد فرصت برای آنها نهفته است. در حرفهاش در IBM، او این درس را به کار برد، بهویژه زمانی که شرکت را از یک غول سختافزاری به یک پیشرو در فناوری ابری و هوش مصنوعی تبدیل کرد. این تحول نیازمند تصمیمات جسورانهای بود که نهتنها به نفع شرکت، بلکه به نفع کارکنان و جامعه نیز بود.
چرا قدرت خوب مهم است؟
رومتی استدلال میکند که در دنیای امروز که با چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی، نابرابری اجتماعی و تحولات سریع دیجیتال مواجه است، رهبران نمیتوانند صرفاً بر سودآوری تمرکز کنند. او به تحقیقات اشاره میکند که نشان میدهد شرکتهایی با فرهنگهای مبتنی بر ارزش و مسئولیت اجتماعی، عملکرد مالی بهتری دارند (تا 20 درصد بازده بالاتر در بلندمدت)، استعدادهای برتر را جذب میکنند و وفاداری مشتریان را افزایش میدهند. برای مثال، او به ابتکار IBM در ایجاد برنامه SkillsFirst اشاره میکند که با آموزش مهارتهای فناوری به گروههای محروم، هم به جامعه خدمت کرد و هم به شرکت کمک کرد تا نیروی کار متنوعتری داشته باشد.
رومتی همچنین تأکید میکند که قدرت خوب نیازمند ترکیبی از شجاعت، همدلی و مسئولیتپذیری است. او داستانهایی از دوران رهبری خود در IBM روایت میکند، مانند تصمیم برای سرمایهگذاری در فناوریهای ابری در زمانی که بسیاری از رقبا محتاط بودند. این تصمیمات که با ریسک بالایی همراه بودند، نشاندهنده شجاعت و دید بلندمدت او بودند که در نهایت IBM را به یکی از پیشگامان این حوزه تبدیل کرد.
بخش دوم: پنج اصل قدرت خوب
رومتی پنج اصل کلیدی را برای اعمال قدرت خوب معرفی میکند که هر یک با داستانهای واقعی از زندگی و حرفه او پشتیبانی میشوند. این اصول بهعنوان چارچوبی برای رهبران عمل میکنند تا با اصالت و تأثیرگذاری سازمانشان را هدایت کنند.
اصل اول: در خدمت دیگران باشید
رومتی معتقد است رهبری واقعی از خدمت به دیگران آغاز میشود. او داستانهایی از دوران کودکی خود به اشتراک میگذارد، مانند تأثیر مادرش که با فداکاری و سختکوشی، خانواده را از فقر نجات داد. این تجربه به رومتی آموخت که قدرت واقعی در توانمندسازی دیگران نهفته است. در IBM، او این اصل را با تمرکز بر توسعه کارکنان و ایجاد فرصتهای برابر برای زنان و گروههای اقلیت اعمال کرد. برای مثال، او برنامههای مربیگری برای زنان در فناوری را راهاندازی کرد که به افزایش نمایندگی آنها در نقشهای رهبری کمک کرد.
کاربرد عملی: رومتی پیشنهاد میدهد که رهبران باید به جای تمرکز بر منافع شخصی بپرسند «چگونه میتوانم به تیمم کمک کنم تا موفق شود؟» او تکنیکی به نام «مربیگری معکوس» (Reverse Mentoring) را معرفی میکند که در آن رهبران از کارکنان جوانتر یا کسانی با دیدگاههای متفاوت یاد میگیرند تا دیدگاههای جدیدی به دست آورند. او همچنین توصیه میکند که جلسات منظم بازخورد برگزار شود تا نیازهای کارکنان شناسایی و برآورده شود.
اصل دوم: ائتلافهای فراگیر بسازید
رومتی تأکید میکند که تغییرات بزرگ بهتنهایی ممکن نیست و به همکاری با دیگران نیاز دارد. او داستانهایی از همکاری IBM با شرکتها، دولتها و سازمانهای غیرانتفاعی برای حل مسائل جهانی مانند آموزش و تغییرات اقلیمی روایت میکند. یکی از مثالهای برجسته، پروژه P-TECH است؛ یک برنامه آموزشی که IBM با همکاری مدارس و کالجها برای آمادهسازی دانشآموزان از جوامع محروم برای مشاغل فناوری ایجاد کرد. این برنامه به هزاران نفر کمک کرد تا به مشاغل با درآمد بالا دست یابند و در عین حال نیازهای صنعت فناوری را برآورده کرد.
کاربرد عملی: رومتی پیشنهاد میدهد که رهبران شبکههایی از افراد با دیدگاهها و مهارتهای متنوع ایجاد کنند. او توصیه میکند که جلسات منظمی با ذینفعان مختلف (از مشتریان تا شرکای غیرانتفاعی) برگزار شود تا ایدهها و منابع به اشتراک گذاشته شوند. او همچنین تأکید دارد که تنوع در این ائتلافها به نوآوری و حل مسائل پیچیده کمک میکند.
اصل سوم: شجاعت تغییر را داشته باشید
رومتی معتقد است رهبران باید شجاعت پذیرش ریسک و هدایت سازمانها از طریق تغییرات دشوار را داشته باشند. او داستانهایی از تصمیمات جسورانه خود در IBM، مانند فروش بخشهای سنتی کسبوکار (مانند بخش کامپیوترهای شخصی) و سرمایهگذاری در فناوریهای ابری و هوش مصنوعی، به اشتراک میگذارد. این تصمیمات با مقاومت داخلی و خارجی مواجه شدند، اما در نهایت به رشد بلندمدت شرکت انجامیدند.
کاربرد عملی: رومتی تکنیکی به نام «تصمیمگیری مبتنی بر ارزش» را پیشنهاد میدهد که در آن رهبران تصمیمات خود را بر اساس ارزشهای اصلی سازمان و تأثیر بلندمدت آنها میگیرند. او همچنین توصیه میکند که رهبران با تیمهای خود شفاف باشند و دلایل تصمیمات دشوار را توضیح دهند تا اعتماد حفظ شود. برای مثال، او در IBM جلسات عمومی با کارکنان برگزار میکرد تا استراتژیهای جدید را توضیح دهد و سؤالات آنها را پاسخ دهد.
اصل چهارم: مسئولانه نوآوری کنید
رومتی بر اهمیت نوآوری مسئولانه، بهویژه در عصر فناوریهایی مانند هوش مصنوعی تأکید دارد. او داستانهایی از توسعه اصول اخلاقی IBM برای هوش مصنوعی روایت میکند؛ مانند تعهد به شفافیت، اجتناب از تعصبات الگوریتمی و اولویتدادن به حریم خصوصی کاربران. او معتقد است فناوری باید در خدمت انسانیت باشد و رهبران باید مسئولیت تأثیرات اجتماعی نوآوریهای خود را بپذیرند.
کاربرد عملی: رومتی پیشنهاد میدهد که رهبران چکلیستهایی برای ارزیابی تأثیرات اجتماعی و اخلاقی نوآوریهای خود ایجاد کنند. او همچنین توصیه میکند تیمهای فناوری با متخصصان علوم انسانی، مانند جامعهشناسان یا فیلسوفان، همکاری کنند تا دیدگاههای متنوعی در توسعه فناوری گنجانده شود. برای مثال، IBM یک شورای اخلاق هوش مصنوعی ایجاد کرد که شامل کارشناسان داخلی و خارجی بود.
اصل پنجم: برای آینده آماده شوید
رومتی تأکید میکند که رهبران باید آیندهنگر باشند و برای چالشهای آینده آماده شوند. او به ابتکار SkillsFirst اشاره میکند که هدفش آموزش مجدد نیروی کار برای مشاغل مبتنی بر فناوری بود. این برنامه به میلیونها نفر در سراسر جهان کمک کرد تا مهارتهای جدیدی کسب کنند و برای اقتصاد دیجیتال آماده شوند. رومتی معتقد است رهبران باید نهتنها برای سازمان خود، بلکه برای جامعهای که در آن فعالیت میکنند، آیندهسازی کنند.
کاربرد عملی: رومتی پیشنهاد میدهد که رهبران برنامههای آموزشی مداوم برای کارکنان خود تدارک ببینند و از ابزارهای پیشبینی (مانند تحلیل دادهها) برای شناسایی روندهای آینده استفاده کنند. او همچنین توصیه میکند که سازمانها با دانشگاهها و مؤسسات آموزشی همکاری کرده تا نیروی کار آینده را آماده کنند.
بخش سوم: داستانهای واقعی و تأثیرات
رومتی در سراسر کتاب از داستانهای واقعی برای نشاندادن تأثیر اصول قدرت خوب استفاده میکند. یکی از مثالهای برجسته، تحول IBM در دهه 2010 است؛ زمانی که او شرکت را از یک غول سختافزاری به یک پیشرو در فناوری ابری و هوش مصنوعی تبدیل کرد. این تحول نیازمند تصمیمات دشوار، مانند فروش بخشهایی از کسبوکار و سرمایهگذاری میلیاردها دلار در بخش تحقیقوتوسعه بود. رومتی توضیح میدهد که چگونه با تمرکز بر ارزشها، ارتباطات شفاف و ایجاد ائتلافهای فراگیر، توانست اعتماد کارکنان و سهامداران را حفظ کند و IBM را به موفقیت برساند.
او همچنین به داستانهای شخصیتری اشاره میکند؛ مانند زمانی که بهعنوان یک زن در صنعتی که تحت سلطه مردان بود، با تبعیض و تردید مواجه شد. این تجربیات به او آموخت که چگونه با اصالت و همدلی سازمانش را هدایت کند؛ حتی در شرایط چالشبرانگیز. برای مثال، او داستان ملاقات با یک مشتری بزرگ را روایت میکند که ابتدا بهدلیل جنسیتش نسبت به تواناییهای او تردید داشت، اما رومتی با نشاندادن شایستگی و همدلی، اعتماد او را جلب کرد.
بخش چهارم: ابزارهای عملی برای رهبران
رومتی چندین ابزار عملی برای اعمال اصول قدرت خوب ارائه میدهد که برای رهبران در هر سطحی قابل استفاده هستند.
- ارزیابی ارزشها: رهبران باید ارزشهای اصلی سازمان خود را شناسایی و مستند کنند. این کار میتواند از طریق کارگاههای تیمی یا نظرسنجیهای کارکنان انجام شود. برای مثال، IBM ارزشهایی مانند «اعتماد» و «نوآوری مسئولانه» را بهعنوان پایه فرهنگ سازمانی خود تعریف کرد.
- جلسات بازخورد 360 درجه: رومتی پیشنهاد میدهد که رهبران بازخورد منظمی از کارکنان، مشتریان و ذینفعان دریافت کنند تا نقاط کور خود را مورد شناسایی قرار دهند. او در IBM از سیستمهای بازخورد ناشناس برای دریافت نظرات صادقانه استفاده میکرد.
- شفافیت در تصمیمگیری: او توصیه میکند که رهبران دلایل تصمیمات خود را بهطور واضح با تیمها به اشتراک بگذارند تا اعتماد ایجاد شود. برای مثال، او در جلسات عمومی دلایل سرمایهگذاری در فناوری ابری را توضیح میداد.
- تمرکز بر تنوع و شمول: رومتی تأکید دارد که تیمهای متنوع خلاقتر و مؤثرتر هستند. او پیشنهاد میدهد که سازمانها معیارهای مشخصی برای تنوع در استخدام و ترفیع تعیین کرده و برنامههای آموزشی برای حمایت از گروههای محروم اجرا کنند.
- داستانسرایی استراتژیک: رومتی از داستانسرایی برای انتقال ارزشها و اهداف استفاده میکرد. او توصیه میکند که رهبران داستانهای کوتاهی از موفقیتها یا چالشهای سازمان به اشتراک بگذارند تا تیم را الهام ببخشند.
بخش پنجم: چالشها و موانع
رومتی به برخی چالشهای رایج در اعمال قدرت خوب اشاره میکند.
- مقاومت در برابر تغییر: کارکنان یا ذینفعان ممکن است در برابر تصمیمات جسورانه، مانند تغییر استراتژی یا تمرکز بر مسئولیت اجتماعی، مقاومت کنند. رومتی توضیح میدهد که چگونه با ارتباطات شفاف و درگیر کردن ذینفعان، این مقاومت را کاهش داد.
- فشارهای کوتاهمدت: تمرکز بر نتایج مالی کوتاهمدت میتواند رهبران را از اولویتهای بلندمدت مانند تنوع یا پایداری منحرف کند. رومتی پیشنهاد میدهد که رهبران معیارهای مشخصی برای تأثیر بلندمدت تعریف کنند.
- تعادل بین سود و هدف: رومتی اذعان میکند که یافتن تعادل بین سودآوری و تأثیر اجتماعی گاهی دشوار است، اما معتقد است این دو میتوانند همافزا باشند. او مثالهایی از IBM ارائه میدهد که نشان میدهد سرمایهگذاری در مسئولیت اجتماعی به رشد مالی منجر شد.
بخش ششم: تأثیر بر دنیای واقعی
رومتی مثالهایی از سازمانهایی ارائه میدهد که با اعمال اصول قدرت خوب به موفقیت رسیدهاند. علاوه بر IBM، او به شرکتهایی مانند Unilever و Patagonia اشاره میکند که با تمرکز بر پایداری و مسئولیت اجتماعی، نهتنها تأثیرات مثبتی در جهان ایجاد کردهاند، بلکه عملکرد مالی قویتری نیز داشتهاند. او همچنین به ابتکارات اجتماعی مانند P-TECH و SkillsFirst اشاره میکند که به ایجاد فرصتهای برابر برای میلیونها نفر کمک کردهاند.
او همچنین به تأثیرات شخصی قدرت خوب میپردازد؛ مانند زمانی که با مربیگری یک کارمند جوان، به او کمک کرد تا اعتمادبهنفس خود را پیدا کند و به یک رهبر تبدیل شود. این داستانها نشان میدهند که قدرت خوب میتواند در مقیاسهای کوچک و بزرگ تأثیر بگذارد.
نتیجهگیری
کتاب «قدرت خوب: هدایت تغییرات مثبت در زندگی، کار و جهان ما» یک راهنمای قدرتمند و الهامبخش برای رهبرانی است که میخواهند از نفوذ خود برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کنند. جینی رومتی با ترکیب داستانهای شخصی، اصول عملی و مثالهای واقعی، چارچوبی ارائه میدهد که میتواند در هر سازمان یا جامعهای به کار رود. پنج اصل قدرت خوب (خدمت به دیگران، ساخت ائتلافهای فراگیر، شجاعت تغییر، نوآوری مسئولانه و آمادهسازی برای آینده) به رهبران کمک میکند تا با اصالت، همدلی و دید بلندمدت سازمانشان را هدایت کنند.
این کتاب بهویژه برای رهبرانی مناسب است که میخواهند سازمانهای خود را در عصر دیجیتال و اجتماعی متحول کنند و در عین حال تأثیر مثبتی بر جهان بگذارند. رومتی نشان میدهد که قدرت خوب نهتنها درباره دستیابی به موفقیتهای مالی، بلکه درباره ایجاد جهانی بهتر برای همه است. با لحن صادقانه و رویکرد کاربردی خود، این کتاب به رهبران انگیزه میدهد تا مسئولیتپذیر باشند و تغییری ماندگار ایجاد کنند.
لینک آمازون: