
توانایی «نه» گفتن
قدرتمندترین راهکار برای افزایش بهرهوری
جیمز کلییر، مؤلف کتاب عادتهای اتمی
انجامندادن یک کار همیشه سریعتر از انجامدادن آن است. این جمله مرا به یاد ضربالمثل معروفی در برنامهنویسی میاندازد: «هیچ کدی سریعتر از کدی که نوشته نشده، نیست.» همین دیدگاه در دیگر جنبههای زندگی هم صادق است. برای مثال، هیچ جلسهای سریعتر از جلسهای نیست که اصلاً برگزار نشود.
البته این به آن معنا نیست که نباید هرگز در هیچ جلسهای شرکت کنیم، اما واقعیت این است که ما اغلب به کارهایی «بله» میگوییم که واقعاً تمایلی به انجامشان نداریم؛ بسیاری از جلساتی که برگزار میشوند، ضرورتی ندارند، بسیاری از کدهایی که نوشته میشوند، میتوانستند اصلاً نوشته نشوند.
چند بار پیش آمده که کسی از شما خواسته کاری انجام دهید و شما بدون فکر پاسخ دادهاید: «حتماً!» و سه روز بعد، از حجم کارهای انباشتهتان احساس خفگی کردهاید؟ ما از تعهداتی که خودمان پذیرفتهایم کلافه میشویم، چون به آنها «بله» گفتهایم، در حالی که میتوانستیم «نه» بگوییم.
ارزش دارد که بپرسیم: «آیا واقعاً این کار ضروری است؟» در بسیاری از موارد، پاسخ منفی است و در این مواقع، گفتن یک «نه» ساده، بهرهورتر از تلاش سختترین و کارآمدترین فرد برای انجام آن کار است. اما اگر مزایای «نه گفتن» اینقدر روشن است، چرا باز هم این همه «بله» میگوییم؟
---
چرا «بله» میگوییم؟
ما اغلب به درخواستها نه از روی تمایل، بلکه از این جهت که بیادب، مغرور یا بیتفاوت به نظر نرسیم، پاسخ مثبت میدهیم. معمولاً باید به کسی «نه» بگوییم که در آینده هم با او در ارتباط خواهیم بود؛ همکار، همسر، اعضای خانواده یا دوستان.
نه گفتن به این افراد میتواند سخت باشد، چون دوستشان داریم و میخواهیم از آنها حمایت کنیم (فراموش نکنیم که ما هم گاهی به کمکشان نیاز داریم). همکاری با دیگران بخش مهمی از زندگی است و نگرانی از آسیبدیدن رابطه، باعث میشود ترجیح بدهیم زمان و انرژیمان را فدا کنیم.
به همین دلیل، بهتر است در پاسخهایمان با ملاحظه و محترمانه برخورد کنیم. تا حد امکان به دیگران لطف کنید، اما وقتی نیاز به «نه» گفتن است، با صداقت و مهربانی این کار را انجام دهید. با این حال، حتی وقتی تمام این ملاحظات اجتماعی را در نظر میگیریم، باز هم بسیاری از ما در مدیریت توازن میان «بله» و «نه» ضعیف عمل میکنیم. در نهایت، خودمان را گرفتار کارهایی میبینیم که نه به زندگیمان معنا میدهند، نه به دیگران کمک میکنند.
شاید بخشی از این مشکل به نحوه درک ما از مفهوم «بله» و «نه» بازمیگردد.
---
تفاوت «بله» و «نه»
«بله» و «نه» در مکالمات اغلب بهعنوان دو روی یک سکه تلقی میشوند، اما در واقع، آنها نهتنها معانی متضاد دارند، بلکه تفاوتی بزرگ در میزان تعهد نیز ایجاد میکنند.
وقتی «نه» میگویید، فقط به یک گزینه نه گفتهاید، اما وقتی «بله» میگویید، در واقع به تمام گزینههای دیگر «نه» گفتهاید. «تیم هارفورد»، اقتصاددان جملهای هوشمندانه دارد: «هر بار که به چیزی بله میگوییم، همزمان به هر چیز دیگری که میتوانستیم در آن زمان انجام دهیم، نه گفتهایم.» وقتی تعهدی را میپذیرید، در واقع تعیین کردهاید که وقت آیندهتان چگونه صرف خواهد شد.
به بیان دیگر، گفتن «نه» باعث صرفهجویی در زمان آیندهتان میشود. «بله» اما هزینهای برای زمان آینده است. «نه» یعنی شما اعتبار زمانی و آزادی عمل برای استفاده از آن دارید. «بله» یعنی بدهی زمانی که روزی باید پرداخت شود. در واقع «نه» یک تصمیم و «بله» یک تعهد است.
---
نقش «نه»
گاهی «نه گفتن» بهعنوان امتیازی برای افراد قدرتمند تلقی میشود. درست است که رد کردن فرصتها زمانی آسانتر است که پشتوانه مالی یا جایگاه اجتماعی دارید، اما حقیقت این است که «نه گفتن» صرفاً مختص افراد موفق نیست، بلکه میتواند راهی برای موفقشدن باشد.
یادگیری مهارت «نه گفتن» در هر مرحلهای از زندگی ضروری است؛ چراکه زمان، باارزشترین دارایی شماست. «پدرو سورنتینو»، سرمایهگذار میگوید: «اگر از زمان خود محافظت نکنید، دیگران آن را از شما میدزدند.» بنابراین باید به کارهایی که شما را به هدفتان نزدیک نمیکنند، نه بگویید، همچنین باید به حواسپرتیها نه بگویید. همانطور که یکی از خوانندگانم گفت: «اگر دامنه کاربرد واژه «نه» را گسترش دهیم، در واقع این تنها راهکار واقعی برای افزایش بهرهوری است، چون هر چیزی که حواسمان را پرت کند، باید حذف شود.»
هیچکس بهتر از «استیو جابز» این مفهوم را بیان نکرده است: «مردم فکر میکنند تمرکز یعنی گفتن بله به کاری که باید انجام دهند، اما تمرکز یعنی نه گفتن به صدها ایده خوب دیگر. باید بادقت انتخاب کنید.» باید بین نه گفتن و بهرهبرداری از فرصتهای مناسب تعادل برقرار کرد. نه گفتن به این معنا نیست که هرگز کار هیجانانگیز، خلاقانه یا غیرمنتظرهای انجام ندهید، بلکه یعنی «بله» گفتن شما هدفمند است. وقتی مزاحمتها را حذف کردید، میتوانید به فرصتهایی که واقعاً شما را به جلو میبرند، پاسخ مثبت دهید. این مرحله آزمایش و تجربه، بهویژه در آغاز یک پروژه یا مسیر شغلی، ضروری است.
---
بهروزرسانیِ «نه» گفتن
با گذر زمان و پیشرفت در زندگی، باید استراتژیتان را تغییر دهید. هرچه موفقتر میشوید، هزینهـفرصت زمان شما بالاتر میرود. در ابتدا، فقط عوامل حواسپرتی را حذف میکنید و بقیه چیزها را امتحان میکنید، اما با افزایش مهارت و شناخت بهتر از اولویتها، باید سطح استانداردتان برای گفتن «بله» را نیز بالا ببرید.
باید نهتنها به عوامل بیاهمیت، بلکه به فرصتهایی که قبلاً مناسب به نظر میرسیدند نیز «نه» بگویید، تا جا برای فرصتهای عالی باز شود. این یک چالش شیرین است، اما نیازمند مهارت و تمرین است. یعنی باید کیفیت «نه»هایی که میگویید، ارتقا پیدا کند.
این موضوع به معنای کنار گذاشتن کامل «بله» نیست، بلکه به این معناست که حالت پیشفرض شما «نه» باشد، مگر اینکه واقعاً دلایل خوبی برای «بله» وجود داشته باشد. «برنت بشور»، سرمایهگذار میگوید: «قدرت نه گفتن در این است که امکان گفتن بله را در زمان درست حفظ میکند.» بهطور کلی، اگر یاد بگیرید به حواسپرتیهای مضر «نه» بگویید، در نهایت میتوانید به فرصتهای خوب هم «نه» بگویید تا جا برای بهترینها باقی بماند.
---
چگونه «نه» بگوییم؟
بیشتر ما سریع پاسخ «بله» میدهیم و در «نه» گفتن تأخیر میکنیم. خوب است از خود بپرسید که در کدام سمت این طیف قرار دارید. اگر در «نه» گفتن مشکل دارید، راهکاری از «تیم هارفورد»، اقتصاددان بریتانیایی، میتواند مفید باشد. او میگوید: «یک ترفند خوب این است که از خود بپرسید «اگر قرار بود همین امروز این کار را انجام دهم، باز هم قبولش میکردم؟» این قاعده ساده میتواند کمک کند، چون هر تعهدی، هر چقدر هم که در آینده دور باشد، بالاخره به مسئلهای فوری تبدیل خواهد شد.
اگر آن فرصت آنقدر هیجانانگیز است که همین حالا حاضرید همهچیز را رها کنید و سراغش بروید، پس ارزش «بله» را دارد. در غیر این صورت، بهتر است بیشتر فکر کنید. این کار شبیه به روش معروف «یا با اشتیاق کامل، یا اصلاً نه» از «درک سیورز» است. اگر کسی از شما خواست کاری انجام دهید و اولین واکنشتان این بود که «قطعاً بله!»، انجامش دهید، اما اگر اشتیاقی احساس نکردید، بهتر است نه بگویید.
ممکن است هر بار در تصمیمگیری به یاد نیاورید که این پرسشها را از خود بپرسید، اما مرور آنها هرازگاهی مفید است. نه گفتن ممکن است سخت باشد، اما معمولاً از جایگزین آن آسانتر است. همانطور که «مایک داریانو»، نویسنده، گفته: «اجتناب از تعهدات، آسانتر از رهایی از آنهاست. گفتن «نه» شما را در سمت آسانتر این طیف نگه میدارد.» در مورد بهرهوری هم مانند سلامتی، همیشه «پیشگیری بهتر از درمان» است.
---
قدرت «نه»
اغلب اوقات انرژی بیشتری صرف کارهایی میشود که اهمیتی ندارند، تا کارهایی که ناکارآمد انجام میشوند؛ بنابراین مهارت حذفکردن، از بهینهسازی مهمتر است. یاد جملهای معروف از «پیتر دراکر» میافتم: «هیچ کاری بیهودهتر از این نیست که چیزی را بهخوبی انجام دهی که اصلاً نباید انجام میدادی.»