Skip to content
دسته بندی:   کارآفرینی
زمان کل:   48   دقیقه
نویسنده:   جان سی. مکسول
خلاصه : 

چگونگی رهبری افراد در کسب‌وکار در چهار قدم

مقدمه: اثربخشی لازمه رهبری است

اگر بخواهید دیگری را رهبری کنید، باید اثربخشی داشته باشید.

اما اثربخشی واقعا به چه معناست؟ و چطور می‌توان آن را تقویت کرد؟

اثربخشی یعنی به وجود آوردن احساس حرکت در دیگری.

زمانی تأکید افراد بیشتر بر مقام و منصب رهبر گروه بود تا اثربخشی وی. البته جای تعجب هم نیست، زیرا چنین رسم بود که رهبری از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. شاهزاده‌ها روزی شاه می‌شدند و تصمیمشان،‌ چه خوب و چه بد، با قانون یکی بود.

حالا می‌توان گفت خوشبختانه، چنین روزهایی به سر آمده‌اند.

امروزه باید اثربخشی را به دست آورد. افراد اندکی از روی وظیفه، تعهد یا اضطرار عمل می‌کنند. در واقع، بیشتر افراد هر کاری که بخواهند انجام می‌دهند.

حالا سوال اینجاست:

آیا می‌خواهند از شما پیروی کنند؟

حتی اگر در جایگاه مدیریتی قرار داشته باشید، هنوز برای رهبری افرادتان به اثربخشی نیاز دارید. مرتبه‌ی شغلی نقطه‌ی شروعی بیش نیست و هدف دستیابی به اثربخشی بیشتر است.

 هر کس که به ارتش می‌پیوندد، از سربازی شروع می‌کند و درجه و احترام اطرافیانش را خود باید کسب کند.

وقتی شغل جدیدی را شروع می‌کنید، لقب خاصی به شما می‌دهند: کارگر، فروشنده، پیشخدمت، منشی، حسابدار، مدیر. با این حال، این شما هستید که باید خود را ثابت کنید.

زمانی که بچه‌دار می‌شوید، در موقعیت یک والد قرار می‌گیرید. اما اگر می‌خواهید به فرزندتان کمک کنید تا به فردی شاد، سالم و فعال تبدیل شود، با گذر زمان، به اثربخشی بیشتری نیاز دارید.

رشددهی به اثربخشی هم یک هنر و هم یک علم است. برخی به صورت طبیعی، بر دیگران اثر می‌گذارند. آن‌ها به قدری شخصیت و کاریزما دارند یا زیبا یا بااستعداد هستند که دیگران می‌خواهند از آن‌ها پیروی کنند.

اما برای رهبری دیگران نیازی به چنین مواردی نیست، بلکه می‌توان از فرمول زیر استفاده کرد:

  • خودتان را ثابت کنید.
  • روابط خود را گسترش دهید.
  • تیم خود را به موفقیت برسانید.
  • به دیگران کمک کنید تا استعدادهای خود را شکوفا کنند.

کلمه‌ی فرمول خشک و غیرانسانی به نظر می‌رسد؟ اما اینطور نیست. لازم نیست با افرادتان مثل اشیا یا اعداد رفتار کنید. راه درست این است که با هر قدم به دیگران کمک کنید و در عین حال، کاری که لازم است را انجام دهید تا بر افرادتان اثربخشی داشته باشید.

به این ترتیب، به اثربخشی دست خواهید یافت. این فرمولی است که هر کسی می‌تواند به کار بگیرد. زمانی که به اثربخشی برسید، می‌توانید رهبری کنید.

اثربخشی را به عنوان اسمی که پایان‌پذیر است، نبینید. به اثربخشی به عنوان فعلی بنگرید که فعال و ادامه‌دار است. فعالیتی که هر روز باید انجام دهید تا بتوانید افراد مورد نظر خود را رهبری کنید.

به عنوان یک فرد اثربخش و فعال، مسیر شما پایانی ندارد. این در مورد افرادتان نیز صدق می‌کند. رهبران خوب همیشه به دنبال اینند که افراد خود را به جایگاهی ارزشمند برسانند. سکون معنایی ندارد. اگر مسیری نباشد، نیازی هم به رهبر نیست.

اثربخشی را دست کم نگیرید.

در عصر فضای مجازی که افراد به دنبال کلیک‌هایی هستند که آمار و ارقام دنبال‌کنندگانشان را افزایش دهد، به دنبال اثربخشی مثبت باشید. طوری بر افراد اثربخشی داشته باشید که بتوانید آن‌ها را رهبری کنید، نه اینکه منافع خود را در ذهن داشته باشید. افراد را در مسیری هدایت کنید که به خواسته‌های خود برسند.

حرف آخر این است که فرصت رهبری دیگران آغازی برای ایجاد تفاوت است. رهبر خوب زندگی افراد را تغییر می‌دهد. آن‌ها را تیم‌بندی می‌کند. سازمان‌ها را تشکیل می‌دهد. بر جوامع اثر می‌گذارد و امکان این را دارد که بر دنیا تأثیر بگذارد. اما هرگز فراموش نکنید که اثربخشی مسئولیت‌آور است. خردمندانه از آن استفاده کنید.

قدم اول

خود را ثابت کنید

آیا می‌توان بدون هیچ دستاوردی، دیگران را رهبری کرد؟ تا جایی می‌شود. می‌توان آن‌ها را علاقه‌مند کرد. می‌توان آن‌ها را طرفدار خود ساخت. می‌توان کاری کرد که شما را دوست بدارند.

اما آیا می‌توان آن‌ها را به جایی رساند؟ اگر تنها کاری که می‌کنند این باشد که پست‌های شما را لایک کنند، آیا می‌توانید آن‌ها را به جایی برسانید؟

احتمالا‌ نه.

رهبری اثربخشی است، اما هر اثربخشی‌ای به معنای رهبری نیست.

اثربخشی بدون فعالیت رهبری نیست.

توانایی دستیابی به نتیجه همیشه مرز موفقیت و شکست را تعیین می‌کند. علاوه بر این، مرزی برای تعیین رهبر نیز هست. زیرا به شما اعتبار می‌دهد.

این مسئله در هر جامعه‌ای صدق می‌کند. اگر بتوانید به نتیجه برسید، خود را ثابت کرده‌اید و می‌توانید به اثربخشی برسید.

برای اینکه خود را ثابت کنید، لازم نیست نگران جایگاه و مقام خود باشید. اصلا نگران چنین مسائلی نباشید:

حق و حقوق من چیست؟

آیا جایگاه ریاست من برای همه مشخص است؟

جایگاه من در چارت سازمانی کجاست؟

در مقایسه با دیگران چگونه‌ام؟

چطور می‌توانم از نردبان سازمانی بالا بروم؟

بهتر است به چه کسانی نزدیک شوم؟

مرحله‌ی بعدی مسیر شغلی من چیست؟

تمام این‌ها را فراموش کنید. در عوض شروع به کار کنید.

کارایی را نمی‌توان تظاهر کرد. یا برای تیم خود سوددهی دارید و به آن می‌افزایید (هر چه که باشد)، یا اینکه اینچنین نیستید.

آیا به عنوان یک فرد کارا شناخته می‌شوید؟ آیا فرد خودجوشی و کارایی هستید؟ آیا تیمتان به خاطر شما قوی‌تر و بهتر است؟ آیا به پیشروی تیم کمک می‌کنید؟ آیا محیطی مناسب موفقیت می‌سازید؟

اگر نیروی مثبتی باشید، افراد به شما احترام می‌گذارند.

استانداردها را خودتان تعیین کنید

  • پیش از اینکه به دیگران در موفقیتشان کمک کنید، خودتان موفق شوید.
  • نسبت به دیگران، برای خود استانداردهای بالاتری قرار دهید.
  • خود را در قبال دیگران مسئول بدانید.
  • اهداف قابل دستیابی برای خود تعیین کنید و در جهت آن‌ها تلاش کنید.
  • مسئولیت نتایج شخصی خود را بپذیرید.
  • شکست‌ها و اشتباهات خود را با متانت و به سرعت بپذیرید.
  • تنها چیزی را از دیگران بخواهید که قبلا از خودتان خواسته بودید.
  • موفقیت خود را با نتایجتان بسنجید و نه با نیتتان.
  • زمانی که در موقعیت خاصی فایده‌ای ندارید، کنار بکشید.

برای اینکه خود را ثابت کنید، خود را بشناسید

به نظر می‌رسد که طبیعت انسان چنین است که هر کسی را بجز خودش قضاوت می‌کند. پس باید چه کرد؟ باید دانش‌آموز خود بود.

خودشناسی اساس کارایی و اثربخشی بر دیگران است.

نقاط قوت و نقاط ضعفتان چیست؟ خلق و خویتان به چه شکل است؟ عادات شغلی و ریتم روزانه، ماهانه و فصلی‌تان چگونه است؟

اگر از پاسخ این سوالات مطمئن نیستید، از کسانی که با شما صادقند و شما را به خوبی می‌شناسند، بپرسید.

به سختی ممکن است که خودفریبی با موفقیت همراه شود. تنها در صورتی که خود را به وضوح بشناسید، به نقاط ضعف خود آگاه باشید و روی نقاط قوت خود کار کنید، می‌توانید کارا باشید و خود را ثابت کنید.

برای اینکه خود را ثابت کنید، باید خودتان باشید. برای اینکه خودتان باشید، باید خود را بشناسید.

ارزش خود را بدانید

ارزش‌های شما هسته‌ی رهبری شما را تشکیل می‌دهند و نحوه‌ی برخورد شما با دیگران را تعیین می‌کنند و رفتار شما را شکل می‌دهند. پس پیش از اینکه به دنبال اثربخشی بر دیگران باشید، درک کاملی از ارزش‌هایتان داشته باشید و دائما بر اساس آن‌ها زندگی کنید.

این موارد را معین کنید:

ارزش‌های اخلاقی: چطور صحیح را از غلط تشخیص می‌دهید و از چه خط قرمزهایی عبور نمی‌کنید؟

ارزش‌های منطقی: چطور با دیگران رفتار می‌کنید و چه رفتارهایی ممنوعه هستند؟

ارزش‌های موفقیت: موفقیت را چطور تعریف می‌کنید و در مسیر موفقیت از چه کارهایی سر باز می‌زنید؟

اگر ارزش‌هایتان را بشناسید و بر اساس آن‌ها زندگی کنید، کار و مدیریتتان انسجام خواهد داشت.

برای اثبات خود، خود را بهتر کنید

چیزهایی زیادی در شما وجود دارد که نمی‌توانید تغییر دهید. اینکه کی و کجا به دنیا آمده‌اید. چطور تربیت شده‌اید. قدتان چقدر است. ذاتتان چگونه است.

اینها را بپذیرید.

چیزهای زیادی هم هست که می‌توانید تغییر دهید. برای بهترکردن آن‌ها به سختی تلاش کنید.

خیلی پیش می‌آید که بیرون از خودمان به دنبال منبع مشکلاتمان هستیم. واقعیت این است که بسیاری از آن‌ها از خودمان برآمده‌اند. روی چنین مشکلاتی تمرکز کنید.

همان کسی باش که دیگران می‌خواهند از او پیروی کنند

در نظرسنجی‌ای که سازمان تحقیقات آپینین برای شرکت آجیلیون فایننس انجام داد، از کارمندان آمریکایی خواسته شد تا خصلتی را که برایشان مهم است تا در یک رهبر ببیند، نام ببرند.

رتبهخصلتدرصد
۱نمود خواسته‌های رهبر در اعمال خود او۲۶
۲اصول اخلاقی قوی۱۹
۳دانش کسب و کار۱۷
۴عدالت۱۴
۵هوشمندی و قابلیت کلی۱۳
۶شناخت کارمندان۱۰

خبر خوب این است که شما به عنوان یک رهبر حق انتخاب دارید. می‌توانید انتخاب کنید که الگوی خوبی باشید. می‌توانید انتخاب کنید که اخلاقیات را بپذیرید و آموزه‌های اخلاقی را دنبال کنید. می‌توانید انتخاب کنید که کسب و کار را بیاموزید. می‌توانید انتخاب کنید که فرد عادلی باشید. می‌توانید انتخاب کنید که قابلیت‌های خود را افزایش دهید و حتی به هوشمندی خود بیافزایید. می‌توانید انتخاب کنید که افرادی را که با آن‌ها کار می‌کنید، بشناسید.

این‌ها را انتخاب کنید و افراد به شما احترام خواهند گذاشت و شما را دنبال خواهند کرد.

رهبری شما چطور به نظر خواهد رسید؟

زمانی که به کار خود می‌پردازید و دیگران را رهبری می‌کنید، به این بیاندیشید که چه عادات و سیستم‌هایی را مرتبا به کار می‌بندید. برای نظم‌دهی به کار خود چه اقداماتی انجام می‌دهید؟ زمانی که به محل کار خود می‌رسید، روز خود را چطور آغاز می‌کنید؟ برای اینکه از مسیر خود دور نشوید، چه تمرینات روانی‌ای انجام می‌دهید؟ با دیگران چطور برخورد می‌کنید؟ اخلاق کاری خود را چطور توصیف می‌کنید؟ چه الگویی برای دیگران به جای می‌گذارید؟

اینکه چگونه انسان و چگونه رهبری باشید، دست خودتان است. خودتان خود را تعریف خواهید کرد. هر چه زودتر مسیر شغلی خود را آغاز کنید، پتانسیل بیشتری برای اثرگذاری مثبت بر دیگران، آن هم از طریق انجام کار درست به روش درست، خواهید داشت.

پس از اینکه به اثربخشی رسیدید، چطور باید از آن استفاده کنید؟ وقتی افراد به پیروی از شما برخاستند، چطور رهبری خواهید بود؟ مهم نیست که چه شیوه‌ی رهبری را برمی‌گزینید، تنها باید به این توجه کنید که به نفع دیگران باشد و در راستای شخصیت شما قرار بگیرد.

سعی کنید همان رهبری باشید که خودتان حاضر به پیروی از او می‌بودید.

قدم دوم

روابط خود را بسازید

مرحله‌ی بعد در اثربخشی بر دیگران، ساخت روابط با مردم است. اگر افراد احساس دوست داشته‌شدن، اهمیت‌داشتن، حساب‌شدن، ارزش‌داشتن و معتمدبودن کنند، با خوشحالی با یکدیگر و رهبرشان کار خواهند کرد.

ساختن روابط بین فردی می‌تواند یک محیط کاری را کاملا تغییر دهد.

این روابط می‌تواند واحدهای کوچک سازمانی را در هم شکند و حصارهای ذهنی را از بین ببرد. به این ترتیب، افراد کمتر به مراتب شغلی یا بخش‌های مختلف سازمان توجه می‌کنند و به یکدیگر تکیه دارند. هر قدر این حصارها بیشتر پایین کشیده شود و روابط عمیق‌تر شود، اعتماد رشد می‌کند. این پایه‌ی اعتماد طرز کار افراد با یکدیگر را تغییر می‌دهد و برخوردشان با رهبر را نیز دستخوش تغییر می‌کند.

این مثل قدیمی واقعا صحت دارد: افراد با کسانی که همراه باشند، کنار می‌آیند.

این روابط ممکن است خطرآفرین هم باشد، ولی وقتی قلبت را به روی دیگران باز کنی هم ریسک کرده‌ای.

درست است که می‌توان سپرها را بالا نگه داشت و هیچ وقت آسیب ندید، اما در این صورت، هیچ وقت فرصت رشد روابط کاری عمیق و ارزشمندی که کیفیت زندگی را بالاتر می‌برند، نخواهید داشت.

برای دستیابی به ارزش‌های زندگی باید از نقطه‌ی امن خود خارج شد. این یعنی ریسک‌پذیری که می‌تواند ترسناک باشد. با این حال، هر بار که نقطه‌ی امن خود را ترک کنید و به قلمروهای جدید برسید، مکان امنتان گسترش پیدا می‌کند و خود رشد فردی خواهید داشت.

اگر بخواهید به عنوان یک فرد اثربخش رشد کنید، باید این ناامنی را تحمل کنید و به سمت دیگران در حرکت باشید.

ریسک‌پذیر باشید. به دنبال ساخت روابط بروید. بله، گاهی دیگران از شما سو استفاده خواهند کرد. بله، ممکن است آسیب ببینید، اما منافعی که به دست می‌آورید از چیزی که ریسک می‌کنید، بسیار بیشتر است.

اگر به دیگران احترام بگذارید، به آن‌ها اعتماد کنید و با آن‌ها به درستی رفتار کنید، بسیاری از آن‌ها هم به همین شکل واکنش خواهند داد.

اگر در گذشته به اصول و روش‌های دیگری تکیه کرده بودید تا کارها را به انجام برسانید، حالا وقت آن رسیده تا دید خود را تغییر دهید. در عوض، هر کاری لازم است انجام دهید تا با دیگران ارتباط بگیرید. چرا؟ چون واقعیت این است که این افرادند که کارها را به انجام می‌رسانند و نه راهکارها.

  • اگر قبلا فقط به فرآیندها توجه داشتید، حالا به احساسات افرادتان توجه کنید.
  • اگر قبلا فقط به ظرفیت تولید توجه داشتید، حالا به ظرفیت افرادتان توجه کنید.
  • اگر قبلا فقط به پایان خط توجه داشتید، حالا به پتانسیل افرادتان توجه کنید.

به عبارت دیگر، همیشه پیش از دستیابی به پیشرفت در کار، به افرادتان بیاندیشید.

نیروی پشت هر تیم یا سازمانی افراد آن هستند. روی آن‌ها تمرکز کنید. هر جا که توانستید به روابط انسانی بپردازید.

گوش دهید،

بیاموزید،

و سپس

رهبری کنید.

تنها زمانی که به افراد احترام بگذارید و برایشان ارزش قائل شوید، می‌توانید با آن‌ها ارتباط بگیرید. اگر به کسی احترام نگذارید، امکان ندارد که با او ارتباطی شکل دهید.

می‌توان بدون اینکه افراد را رهبری کرد، برای آن‌ها اهمیت قائل بود، اما برعکس این هرگز ممکن نیست.

اگر فردی مردمی نباشید، می‌توانید مهارت آن را پس از مدت کوتاهی به دست آورید. با این وجود، اینکه بخواهید به دیگران نشان دهید که برای آن‌ها ارزش قائلید، مهارت خاصی نمی‌خواهد. از آن‌ها قدردانی کنید و به شخصیتشان توجه نشان دهید. این کار همین حالا شدنی است. همین امروز.

زمانی که افراد متوجه تغییر دید مثبت شما نسبت به خودشان شوند، بلافاصله واکنش مثبتی خواهند داشت. این شروعی برای روابط مثبت است.

اثربخشان پیشقدم هستند

مسئولیت کمک‌کردن به اعضای تیمتان را بر عهده بگیرید. منتظر کمک‌خواستن آن‌ها نمانید. برای ارتباطگیری با آن‌ها کاری را که لازم است انجام دهید.

اگر می‌خواهید روابط خود را گسترش دهید، روتین خود را بشکنید. از قلمروی خود خارج شوید. از وظایف شغلی خود، چه در کارها و چه در روابط با افراد، فراتر روید.

اعضای تیم خود را بشناسید. آرزوهایشان را دریابید. نیازهایشان را بدانید. با تک تک آن‌ها آشنا باشید.

هر یک از اعضای تیمتان آرزوها، رویاها، خواسته‌ها و اهداف خودش را دارد. در مورد اینها بپرسید.

کار شما این است که خواسته‌های اعضای تیمتان را با دیدگاه سازمان همراستا کنید تا همه نفع ببرند.

شاید وسوسه شوید که فقط با کسانی که از همان اول از آن‌ها خوشتان آمده یا کسانی که شبیهتان هستند ارتباط بگیرید و دیگران را نادیده بگیرید.

این اشتباه را نکنید!

اگر بر کسی اثربخشی نداشته باشید، نمی‌توانید به او کمک کنید. چرا باید بخواهید این فرصت را از دست دهید؟

در عوض، تلاشتان را بکنید. اگر تلاش کنید که با دیگران ارتباط بگیرید، همیشه این احتمال وجود دارد که ارتباط مثبتی با آن‌ها شکل دهید. اگر تلاش نکنید، شانسی نخواهید داشت.

آیا ارتباط‌گیری با کسی که دوستش ندارید، دشوارتر است؟ بله. درست است که اشتراکات ما با دیگران رابطه‌مان با آن‌ها را ساده و لذت‌بخش می‌سازد، اما تفاوت‌هایمان جالب‌تر است.

برای ساخت روابط به پیش روید

  • این تصمیم را بگیرید که به دیگران اهمیت دهید. دوست‌داشتن دیگران و اهمیت‌دادن به آن‌ها تصمیماتی هستند که در کنترل شما قرار دارند. اگر تا کنون چنین نبوده‌اید، حالا این تصمیم را بگیرید.
  • در هر یک از افراد تیمتان به دنبال چیزی دوست‌داشتنی باشید. مطمئن باشید آن را پیدا می‌کنید. پیداکردن آن وظیفه‌ی شماست.
  • بخش دوست‌داشتنی خودتان را پیدا کنید و هر کاری که لازم است انجام دهید تا افراد تازه آن جنبه از شما را ببینند. این خود آغازی برای افزودن ارزش به روابط است.
  • هر روز تلاش کنید تا به جنبه‌ای دوست‌داشتنی از هر یک از افراد تیمتان بپردازید.

هرگز کسی را بی‌ارزش ندانید

مهم نیست چقدر کلافه شده‌اید، یا چقدر افرادتان اشتباه می‌کنند یا کار کردن با آن‌ها سخت است، هرگز آن‌ها را بی‌ارزش ندانید.

باور خالصانه نداشتن به افراد تیم

تصور ناتوانی آن‌ها به جای تواناییشان

تصور بی‌ارادگی‌شان به جای اراده‌شان

تمرکز روی مشکلاتشان به جای پتانسیلشان

نگاه سر بار داشتن به آن‌ها به جای دیدن توانایی‌شان

یعنی بی‌ارزش‌دانستن آن‌ها

وظیفه‌ی شما به عنوان رهبر تیم اضافه‌کردن ارزش است.

با همه همانطور رفتار کنید که می‌خواهید با شما رفتار شود. اصلا طوری با آن‌ها رفتار کنید که خودشان می‌خواهند با آن‌ها رفتار شود.

اعتماد آن‌ها را به دست آورید

اعتماد بنیان تمام روابط مثبت است.

افراد برای ساختن، به اشتراک‌گذاشتن، پرسیدن، تلاش و ریسک کردن به اعتماد نیاز دارند. بدون اعتماد اثربخشی ضعیف می‌شود و کار تیمی غیرممکن خواهد بود. به این ترتیب، افراد می‌ترسند که خودشان باشند.

اگر در هر موقعیتی، با راست‌کرداری رفتار کنید، مردم به شما اعتماد خواهند کرد. هر قدر اعتماد بیشتر شود، رابطه قوی‌تر خواهد بود. هر قدر رابطه قوی‌تر شود، پتانسیل اثربخشی بیشتر خواهد بود. این فرآیندی سازنده است که زمان، انرژی و اراده می‌طلبد.

در مواقع سختی، روابط ما پناه ما هستند.

در فرصت‌ها، روابط ما سکوی پرتاب ما هستند.

برای داشتن روابط اصیل، باید اصیل بود. اشتباهات خود را بپذیرید، نقاط ضعف خود را بشناسید و پس از اعتراف به اشتباهاتتان، عذرخواهی کنید.

به عبارت دیگر، باید اصالت داشته باشید.

به این ترتیب، خود را در موقعیت شکننده‌ای قرار خواهید داد. یکی از دلایل اصلی که رهبران خود را درگیر روابط نمی‌کنند و به اثربخشی بیشتر نمی‌رسند، همین است. آن‌ها از اینکه خودشان باشند می‌ترسند.

بیشتر مردم نمی‌خواهند به اشتباهات خود اعتراف کنند و خود را در معرض نگاه دیگران قرار دهند و با نقاط ضعف خود روبه‌رو شوند.

آن‌ها نمی‌خواهند در معرض دید باشند و شناخته شوند.

در دشواری‌ها قایم نشوید.

اگر با افراد تیم خود روابط اصیلی ساخته باشید، نمی‌توانید در برابر آن‌ها ظاهرسازی کنید. صادق باشید و با متانت اعتمادسازی کنید. همیشه حال و هوای یکسانی داشته باشید، رویکرد خوشبینانه‌ای را در پی بگیرید، گوش شنوا داشته باشید و شخصیت اصیل خود را به دیگران نشان دهید.

برقراری روابط با دیگران به معنای نادیده‌گرفتن مشکلات یا توقع غیرمنطقی از دیگران نیست.

 باید مستقیم به مشکلات نگاه کرد، خطاهای افراد را شناسایی کرد و با واقعیت روبه‌رو شد. با این حال، باید تمام اینها را با روحیه‌ای بخشنده انجام دهید.

پیچیدگی‌ها بخشی از مسیر پیشرفت رهبران هستند.

از اثربخشی خود در سختی‌ها برای کمک‌کردن به دیگران استفاده کنید. از مشکلات دیگران دوری نکنید. به آن‌ها در حل مسائلشان کمک کنید. هدف از اثربخشی همین است.

ارتباط موفق با دیگران انرژی‌آفرین است و محیط مثبتی را برای تیم ایجاد می‌کند. اگر زمان و تلاش خود را برای شناخت دیگران و تقویت روابط سرمایه‌گذاری کنید، در نهایت، انرژی بیشتری تولید خواهید کرد.

در چنین محیط مثبت و انرژی‌بخشی، افراد حاضرند تا بهترین خود را ارائه دهند زیرا می‌دانند رهبرشان به آن‌ها اهمیت می‌دهد و بهترین‌ها را برای آن‌ها می‌خواهد.

اثربخشی از طریق ارتباط‌گیری

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

دوشادوش هم بودن                                         «بیا با هم حلش کنیم.»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

پیشقدمی                                                     «من میام اونجا.»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

پذیرش                                                        «نظر تو چیه؟»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

همکاری                                                       «با همدیگه موفق میشیم.»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

خدمت                                                        «اگر کمک خواستی من اینجام.»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

رشد                                                           «من می‌خواهم به ارزش تو اضافه شه.»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

تشویق                                                        «مطمئنم می‌تونی.»

چیزی که در ذهن فرد می‌گذرد                          چیزی که به زبان می‌آورد

ابتکار                                                          «بیا یه طور دیگه بهش نگاه کنیم.»

قدم سوم:

تیم خود را به موفقیت برسانید

اگر بتوانید فرد کارایی باشید و به تیم خود هم کمک کنید تا کار و موفق باشد، اثربخشی‌تان به افق‌های تازه‌ای باز می‌شود.

موفق‌ساختن یک تیم از نشانه‌های یک رهبر خوب است.

رساندن گروهی از افراد به یک تیم کارآمد کار ساده‌ای نیست. ممکن است متوجه شوید که همکاری همه برای رسیدن به یک دیدگاه مشترک چالش بزرگی است. اما چاره‌ی کار چیست؟ اینکه هر کس کار خود را انجام دهد و راه خود را برود و هیچوقت گروه برای هدف مهمی همکاری نکند؟

یکی از ارزشمندترین تجربه‌های زندگی این است که عضو تیمی باشی که به ارزشی والا دست پیدا کند. رهبری که اثربخشی بالایی داشته باشد، این شانس را دارد که به دیگران برای دست‌یافتن به این تجربه کمک کند. این فرصت عالی را نباید از دست داد.

یک تیم خوب همیشه نتیجه‌ی بهتری از تنها کارکردن اجزای آن به دست می‌دهد و قادر است دستاوردهای بیشتری داشته باشد، اما برای کارکردن اجزای تیم، به فردی با اثربخشی بالا نیاز است.

الگو باشید

برای اینکه بتوانید اعضای تیمتان را به موفقیت برسانید، باید راه کارایی را به آن‌ها نشان دهید. دیگران همیشه بیشتر از گفته‌هایمان، به اعمالمان نگاه می‌کنند. اعتبار شما به عنوان رهبر تیم تنها در یک کلمه خلاصه می‌شود: الگو.

الگوی تیمتان باشید و نتیجه‌اش را ببینید. راه را به افرادتان نشان دهید. عملکرد شما راه را برای پتانسیل‌های آن‌ها باز می‌کند.

اگر توانا و کارا باشید، تیم خود را به هدفش می‌رسانید، نه اینکه آن‌ها را به آنجا بفرستید.

هر قدر اثربخشی‌تان بر تیمتان افزایش یابد، افرادتان بیشتر به شما به دید یک رهبر نگاه می‌کنند. زمانی که این اتفاق بیافتد، مسئولیت موفقیت تیم بر عهده‌ی شما خواهد بود. باید این بار را به دوش بکشید و به موفقیت تیم کمک کنید.

کارایی قابل اندازه‌گیری است. باید برای رسیدن به آن به تیمتان کمک کنید. رشد سازمانی قابل لمس است. باید به افزایش آن کمک کنید. سوددهی قابل شمارش است. باید به تیمتان برای افزایش آن کمک کنید.

کارایی بالا تعهد بالا می‌طلبد.

نقش من چیست؟

یکی از عوامل کلیدی در موفقیت تیمتان درک استعدادها و توانایی‌هایی است که به کمک آن‌ها می‌توانید به دیگران کمک کنید تا کارا باشند و به هدف تیم نزدیک‌تر شوند.

چطور می‌توانید از استعدادها و مهارت‌های خود استفاده کنید تا تمام افراد تیم را به موفقیت برسانید؟

به خودت اجازه نده که تبدیل به مانع تیمت شوی. جلوی افرادت را نگیر. نخواه که همه‌ی کارها را خودت انجام دهی. برای استعدادهای آن‌ها جا باز کن و برای رسیدن به موفقیت، به آن‌ها قدرت بده.

در حل مسائل به تیم خود کمک کنید

توانایی حل مسئله از معدود چیزهایی است که به سرعت بر اثربخشی می‌افزاید.

به سرعت‌دهنده‌ی تیم خود در حل مسئله تبدیل شوید. برای از بین‌بردن موانع بشتابید، حوادث را کنترل کنید و اشتباهات را تصحیح نمایید. راه‌های بهتری برای همکاری پیدا کنید. از قدرت تیم برای بهبود اوضاع استفاده کنید.

کارایی انگیزه‌بخش است

کسی که به خودش احساس خوبی داشته باشد، معمولا نتایج خوبی خواهد داشت و نتایج خوب هم به حال خوب و نیروی بیشتر می‌انجامد.

رهبران برای تصمیمات سخت آماده‌اند

اگر تیم برنده یا سازمان روبه رشدی را دیدید، شک نکنید که رهبرانشان تصمیم‌های بسیار سختی گرفته‌اند و تصمیمات سخت بیشتری هم در انتظارشان است.

زمانی که تصمیم سختی برای تیم می‌گیرید، احترام آن‌ها را به دست می‌آورید.

اگر این تصمیمات تصمیم درستی باشند، به اثربخشی شما افزوده می‌شود.

مسیر موفقیت سربالایی است.

هیج تیمی با استراحت‌کردن به موفقیت نرسیده است. اگر این مزیت را دارید که تیمی را رهبری کنید، باید تصمیمات سختی بگیرید که به نفع همه باشد.

احتمال اینکه از تصمیم‌هایی که نتوانستید بگیرید، پشیمان شوید بیشتر از پشیمانی از تصمیم‌هایی است که اشتباه بودند.

به عنوان یک رهبر، اگر دائما تصمیم‌های ضروری را پشت گوش بیاندازید، اثربخشی خود را به خطر انداخته‌اید. تیمتان دیگر به شما اعتماد نخواهند داشت و در نهایت، از شما پیروی نخواهند کرد.

وقتی به موفقیت تیم خود کمک کنید...

افراد خوبی به شما خواهند پیوست

اگر تیم برنده‌ای داشته باشید، افراد کارآمد به شما خواهند پیوست. برنده‌ها برنده‌ها را جذب می‌کنند. خلاق‌ها خلاق‌ها را جذب می‌کنند، به یکدیگر احترام می‌گذارند و از همکاری با هم لذت می‌برند و کارها را به سرانجام می‌رسانند.

همه انگیزه می‌گیرند

موفقیت بیشتر از هر چیزی انگیزه‌دهنده است. وظیفه‌ی رهبر این است که به موفقیت تیم کمک کند. هر قدر افراد تیم موفقیت بیشتری را تجربه کنند، برای ادامه‌دادن و رسیدن به موفقیت‌های بزرگتر انگیزه‌ی بیشتری می‌گیرند.

پیروزی‌های کوچک را جشن بگیرید و پاداش دهید. از اعضای تیم قدردانی کنید و اعتباری که لایق آن هستند، به آن‌ها اعطا کنید. این کار نه تنها به آنها انگیزه خواهد داد، بلکه باعث می‌شود تا از مسیر لذت ببرند.

روحیه‌ها بالا می‌رود

کدام یک اول اتفاق می‌افتد؟ روحیه‌ی بالا یا کارآیی بالا؟ این مثل سوال مرغ و تخم مرغ است. با این حال مطمئنیم که اگر تولید پایین رود، روحیه‌ها هم سریع از بین می‌رود. به تولید ادامه دهید تا روحیه‌ها حفظ شوند.

به افرادتان کمک کنید تا از نقاط قوت خود استفاده کنند

جیم کالینز در مورد اهمیت نشاندن افراد درست در صندلی درست خودشان در اتوبوس می‌نویسد.

رهبران موفق به افراد خود کمک می‌کنند تا صندلی خود را پیدا کنند.

از اینکه جای افراد را برای پیداکردن بهترین مکان تغییر دهید، نترسید. گاهی اوقات این به این معنای تلاش و شکست است. یافتن موقعیت درست افراد فرآیند خودش را دارد و باید مانند یک فرآیند با آن برخورد کرد. اگر هر کس سر جای خود نباشد، هرگز نخواهید توانست که پتانسیل آن‌ها را شکوفا کنید و تیم موفقی بسازید.

این را هدف خود بدانید که هر یک از افرادتان بیشترین وقت ممکن را روی کارهایی که باید انجام دهد و کارهایی که دوست دارد انجام دهد، بگذارد.

مأموریت خود را به اطلاع همه برسانید

آیا افراد تیمتان از مأموریت شما آگاهند و آن را درک می‌کنند؟ از کجا مطمئن هستید؟

هرگز چنین چیزی را دست کم نگیرید و دائما مأموریت خود را به آن‌ها یادآوری کنید. از اینکه افراد تیمتان از تأثیر کارهایشان بر مأموریت شما آگاهند، اطمینان حاصل کنید.

افراد تیم را با هم هماهنگ کنید تا با هم کار کنند

به عنوان یک رهبر کار شما این است که با استفاده از اثربخشی خود افراد را با هم هماهنگ کنید. به آن‌ها کمک کنید تا با استفاده از نقاط قوت خود تیم را تقویت کنند و با همکاری یکدیگر نقاط ضعف هم را جبران کنند.

البته که این به این معناست که باید نقاط قوت و ضعفشان را بشناسید. درست است؟ آیا با تمام اعضای تیم به قدری ارتباط دارید که چنین چیزی را بدانید؟

بستری بسازید که تسهیل‌گر رشد و انگیزه باشد

اگر اثربخشی داشته باشید، چگونگی فضای کار را تعیین خواهید کرد. هدفتان باید انگیزه‌دادن به همه و کمک به آن‌ها در مسیر بهترین‌ها باشد.

نگرش شما مسری است. اگر مثبت‌اندیش، مشوق و آماده‌ی رشد باشید، هم‌تیمی‌هایتان هم اینچنین خواهند بود.

به افراد خود بازخورد سازنده دهید

افراد همیشه می‌خواهند بدانند کارشان چطور است. می‌خواهند موفق شوند و اگر موفق نیستند، معمولا به دنبال بهترشدن هستند.

شما به عنوان رهبر تیم، در بهترین موقعیت برای ارائه‌ی بازخورد قرار دارید. این کار را به خوبی انجام دهید تا بر اثربخشی‌تان افزوده شود.

بیشتر افراد اگر قانع شوند که تغییر به نفعشان است، آماده‌ی تغییرند. افراد تیمتان را در این فرآیند همراهی کنید.

موفقیت ادامه‌دار تیمتان موفقیت شماست

آخر خط کار تیمی چیست؟ نتیجه.

برای اینکه اثربخشی مثبتی روی تیمتان داشته باشید، باید به افرادتان برای دستیابی به نتایح کمک کنید.

نتایج، فارغ از موانع راه،‌ همیشه مهمند. در هر وضعیت اقتصادی، با وجود هر مشکلی که اعضای تیم به وجود می‌آورند یا هر قدر که کارها دشوار می‌شود، به کارآیی خود ادامه دهید.

و حتی وقتی موفق می‌شود، باز هم بجنگید!

همواره تیم را به جلو هل دهید. اگر تیم شروع به حرکت کرد، جلوی آن را نگیرید. به کارتان ادامه دهید و سرعت را بیشتر کنید تا نتایج بهتری به دست آورید.

هر قدر بیشتر به تیمتان کمک کنید تا متمرکز و کارا باقی بماند، افراد تیمتان به موفقیت بیشتری دست خواهند یافت. هر قدر موفقیت آن‌ها بیشتر شود، اثربخشی شما بیشتر خواهد بود.

قدم چهارم

به افراد کمک کنید تا استعداد‌های خود را شکوفا کنند

افراد محسوس‌ترین دارایی یک سازمانند

در نهایت،‌ بیشتر دارایی‌های یک سازمان می‌تواند ارزش خود را از دست دهد. وسایل خراب می‌شوند، ابزارها منسوخ می‌شوند و منابع مصرف می‌شوند.

اما می‌توان بر ارزش افراد افزود، البته تنها در صورتی که از آن‌ها قدردانی شود، به چالش کشیده شوند و کسی که قادر است به رشد آن‌ها کمک کند، در کنارشان باشد.

افراد به صورت خودکار یا تصادفی رشد نمی‌کنند. رشد تنها در صورتی اتفاق می‌افتد که کسی روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کند.

در غیر این صورت، افراد مانند پولی هستند که در بانک گذاشته شده ولی سودی به آن تعلق نمی‌گیرد. پتانسیل بالایی دارند اما رشد نمی‌کنند.

اگر به افراد اجازه دهید تا در تیمتان رشد کنند، به قدری اثربخشی دارید که قدم چهارم را اجرایی کنید. افراد به شما اجازه می‌دهند تا بر آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید.

اگر بسیار موفق باشید و بخواهید آن را به اشتراک بگذارید، از این خواسته‌ی شما بسیار تعجب خواهند کرد.

اگر می‌خواهید به اثربخشی خود بیافزایید، باید از کارایی و موفقیت تیمی هم فراتر روید و به این فکر کنید که چطور می‌توانید به افراد تیمتان کمک کنید تا رشد فردی داشته باشند و پتانسیل‌های خود را ببینند.

این کار را بی‌منت انجام دهید و زندگی افرادتان را تغییر خواهید داد.

هیچ رهبری به تنهایی ساخته نشده است. هبچ کس به تنهایی به موفقیت نرسیده است.

آنچه از دیگران دریافت کرده‌اید، هدیه‌ی آن‌ها به شما بوده است. اگر می‌خواهید جبران کنید، باید به هر نحوی که می‌توانید به دیگران کمک کنید و به آن ها در مسیر رهبری آموزش دهید.

به این ترتیب خواهید توانست اثر مثبتی بر جهان بگذارید.

هیچ چیز بهتر از این نیست که شاهد شکوفایی استعدادهای کسی بود. اگر به دیگران کمک کنید که درونا افراد بهتری باشند، در نهایت، از بیرون هم فرد بهتری خواهند شد.

مردم مثل درخت هستند. اگر نیازهای رشدشان را دائما برطرف کنید، از درون به سمت بیرون رشد خواهند کرد و ثمر خواهند داد.

روی افرادتان سرمایه‌گذاری کنید و آن‌ها برای همیشه تغییر خواهند کرد.

شما نیز تغییر خواهید کرد.

غیرممکن است که بدون کمک‌کردن به خودتان دیگران را یاری کنید.

چطور به افراد کمک کنیم تا پتانسیل‌های خود را شکوفا کنند

تمرکز خود را از تولیدات افراد به پتانسیل آن‌ها تغییر دهید.

وقتی با کسی کار می‌کنید، ۲۰ درصد از زمان خود را صرف کمک‌کردن به آن‌ها در کارایی شخصی‌شان کنید. ۸۰ درصد از زمان خود را صرف رشد شخصی آن‌ها کنید.

اگر فرد بسیار کارایی باشید، این برایتان دشوار خواهد بود. ممکن است بخواهید تمام تمرکز خود را بر تقویت مهارت‌های آموزشی خود بگذارید. اما در نهایت، رشد فردی افراد و تغییرکردن آن‌ها اهمیت بیشتری دارد.

به دیگران کمک کنید تا افراد بهتری باشند و همه چیز در زندگی پیشرفت خواهد کرد.

به چه کسانی باید کمک کنید؟ با کسی شروع کنید که بیشترین پتانسیل را دارد. این شاید خیلی طبیعی به نظر نرسد. بیشتر افراد طرفدار ضعیف‌ترها هستند اما با انتخاب فرد اصلح، کمکتان نتیجه‌ی بهتری خواهد داشت.

به اصل «اول برای خودت ماسک اکسیژن بگذار» فکر کنید. اگر این پیام ایمنی را در هواپیمایی دیده باشید، می‌دانید که فرد قادرتر باید قبل از کمک‌کردن به دیگران، ماسک خودش را بگذارد.

اگر به فرد قوی‌تر تیم کمک کنید تا اول رشد کند، او در ادامه در همیاری دیگران به شما خواهد پیوست.

اگر بهترین‌ها را برای تیم و سازمان خود می‌خواهید، روی افرادتان سرمایه‌گذاری کنید. در جهان کسب و کارهای رقابتی، توانایی سرمایه‌گذاری روی افراد اغلب همان عامل تعیین‌کننده‌ی برنده بین دو سازمان مشابه است.

وقتی تمرکز خود را روی رشد افراد بگذارید، نتیجه از کمک‌کردن به تنها یک فرد فراتر خواهد رفت. این کار می‌تواند انقلابی در یک سازمان ایجاد کند و آینده‌ی روشن‌تری برای آن به ارمغان بیاورد.

هر قدر افراد یک سازمان بهتر باشند، سازمان بهتر است. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری روی افراد همیشه سودده است.

ویژگی‌های یک توسعه‌دهنده

اصالت - این پایه و اساس افراد در حال توسعه است.

خدمتگزاری - این روحیه‌ی افراد در حال توسعه است.

رشد - این معیار افراد در حال توسعه است.

تعالی - این استاندارد افراد در حال توسعه است.

اشتیاق - این سوخت افراد در حال توسعه است.

موفقیت - این هدف توسعه افراد است.

هیچ کس بدون کمک و همراهی دیگران در زندگی پیشرفت نمی‌کند. یکی از مهم‌ترین مزیت‌های سرمایه‌گذاری روی افراد یاری‌رسانی به آن‌ها در دشواری‌های زندگی است.

اگر بقیه‌ی بخش‌های زندگی کسی خراب باشد، به سختی می‌تواند از پتانسیل‌های خود استفاده کند. اگر به دیگران کمک کنیم تا مهارت‌های زندگی خوب را به دست آورند، می‌توانند بنیانی قوی برای ساخت یک خانواده، شغل و زندگی معنوی داشته باشند.

وقتی بدانید که به کسی کمک کرده‌اید که زندگی خوبی داشته باشد و از آن لذت ببرد، خودتان لذت خواهید برد.

مرتبا با کسانی که روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اید، ملاقات کنید. آن‌ها را راهنمایی کنید.

به آن‌ها نصیحت کنید و فرصت رشد و آموزش دهید.

اجازه ندهید خودمحوری شما را از کمک به دیگران بازدارد

اگر فرد بالغی باشید، به فراتر از خود می‌اندیشید و همه چیز را از دید دیگران نیز می‌بینید و نیازهای آن‌ها را در اولویت قرار می‌دهید. این بلوغ همانقدر که به رشد دیگران کمک می‌کند، برای شما نیز مفید است.

مخالف این بلوغ، نابالغی نیست، بلکه خودخواهی است.

اگر اثربخشی داشته باشید، می‌توانید به شیوه‌های جدیدی به مردم خدمت کنید. این به مسئولیت شما نیز می‌افزاید. اگر نگرشی خودخواهانه داشته باشید، مسئولیت خود را ایفا نکرده‌اید.

نگذارید احساس ناامنی شما را از رشددادن دیگران بازدارد

بهترین رهبران آن‌هایی هستند که حاضرند از شغل خود فراتر روند. آن‌ها این احساس ناامنی را ندارند که اگر به کسی کار خود را آموزش دهند، او جای آن‌ها را می‌گیرد. یک رهبر خوب می‌خواهد که دیگران به قدری قوی شوند که بتوانند کار او را انجام دهند تا او بتواند به کارهای تازه‌تری بپردازد.

نگران جایگاه و مقام خود نباشید. این را بیاموزید که احساس تهدیدشدن نکنید. بهترین راه برای اطمینان از آینده‌ای روشن، رشد فردی در کنار همیاری با دیگران است. به این ترتیب، همیشه چیزی برای اشتراک‌گذاری خواهید داشت و همیشه آماده‌ی شرایط بهتری هستید.

نگذارید کوته‌فکری شما را از رشددادن دیگران بازدارد

چند بار شده است که بخواهید کاری را به کسی بسپارید و بعد فکر کنید «خودم انجامش بدهم آسانتر است.»؟

چرا اینطور فکر می‌کنید؟

چون آسان‌تر است.

اینکه کار را خودتان انجام دهید سریع‌تر و آسان‌تر از آموزش‌دادن آن به دیگران است. اما این کوته‌فکری است!

اگر می‌خواهید به دیگران کمک کنید تا پتانسیل‌های خود را شکوفا کنند، باید آینده‌نگرتر باشید. اگر در ظاهر این هزینه را بپردازید، در نهایت سود آن را خواهید دید. اینجا برنده شده‌اید، تیم برنده شده و فردی که رشده کرده، برنده شده است.

سرمایه‌گذاری روی افراد زمان و انرژی زیادی می‌طلبد. صبر می‌خواهد. کوته‌فکری نیز مانند خودخواهی و ناامنی نشانه‌ی عدم بلوغ است. 

دورنما را در نظر داشته باشید و روی افرادتان سرمایه‌گذاری کنید. در غیر این صورت، پتاسیل خود، افرادتان و سازمان را محدود کرده‌اید.

اگر یک نفر را به بهترین نسخه‌ی خودش تبدیل کنید، به بهترین شدن تیم سرعت بخشیده‌اید.

اگر تا به حال به دور و بر خود نگاه کرده‌اید و با خود فکر کرده‌اید که «چطور باید در زمان‌های سخت نیازهای خود را برطرف کنیم؟» باید بدانید که تا زمانی که بزرگترین نیازها تنها در صورتی برطرف خواهند شد که رهبرانی تربیت کنیم که از پس آن‌ها بربیایند.

این هدفی است که ارزش تعهدی مادام‌العمر را دارد.

بزرگترین سرمایه‌گذاری که می‌توانید انجام دهید، روی دیگران است و اثربخش‌ترین سرمایه‌گذاری دادن زمان،  انرژی و پول است تا رهبران خوبی تربیت کنید.

وقتی به دنبال تربیت یک رهبر هستید، به لقب و مقام شغلی، سن، جنسیت یا تجربیات وی توجه نکنید. پتانسیل وی را از روی اثربخشی‌شان روی دیگران و استعداد یادگیری و رشدشان ارزیابی کنید.

افراد کمی هستند که اراده و توانایی این را داشته باشند که رهبران آینده را تربیت کنند.

جذب، رشد و هدایت رهبران دیگر بسیار سخت‌تر از رهبری دیگران است. به همین دلیل است که افراد کمی انجامش می‌دهند.

با اثربخشی روی دیگران راضی نشوید. از اثربخشی خود برای تربیت رهبران دیگر استفاده کنید.

تنها رهبران می‌توان رهبران دیگر را تربیت کنند.

فرد نیکخواهی که دانش و تجربه‌ی رهبری ندارد، نمی‌تواند آن را به دیگران آموزش دهد.

نظریه‌پردازانی که مسئله‌ی رهبری را مطالعه می‌کنند ولی خود تجربه‌ی آن را ندارند، نمی‌توانند کسی را برای این کار أماده کنند، درست مانند کسی که بدون هیچ تجربه‌ای در آشپزخانه بخواهد از روی کتاب آشپزی به دیگری آموزش دهد.

هیچکس تا زمانی که رهبری را تجربه نکند، آن را کاملا درک نخواهد کرد. به همیت دلیل است که تربیت رهبران بسیار اهمیت دارد.

هر قدر اثربخشی شما بیشتر باشد، انتقال تجربیاتتان به دیگران اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

یک رهبر می‌تواند یک رهبر را بشناسد.

تنها یک رهبر می‌تواند رهبران احتمالی را استخدام کند.

یک رهبر می‌تواند به یک رهبر راهنمایی کند.

تنها یک رهبر می‌تواند الگوی رهبر دیگر باشد و او را برای رهبری آماده کند.

یک رهبر می‌تواند یک رهبر را تربیت کند.

تنها یک رهبر می‌تواند به دیگران قدرت رهبری دهد و پیشرفتشان را بسنجد.

در اینجا منظور روزولت قدرت‌دادن به دیگری است.

هدف نهایی این است که به افراد کمک کنیم تا بیاموزند و ببینند که بدون شما هم می‌توانند کار را پیش ببرند.

اما آن‌ها برای رسیدن به این مرحله، به کمک شما نیاز دارند.

مراحل تبدیل‌شدن به یک رهبر

مرکز رهبری سازمانی در سینسیناتی اوهایو شش مرحله را برای توانایی فرد برای رهبری مستقلانه‌ی یک تیم مشخص کرده است.

وقتی به دیگران در این راه کمک می‌کنید، این شش مرحله را در ذهن داشته باشید.

در هر مرحله می‌توانید این خواسته‌ها را داشته باشید:

۱. بررسی کن. گزارش بده. تصمیم بگیر.

۲. بررسی کن. تصمیمات مختلف را به همراه نکات مثبت و منفی هر کدام فهرست کن.

۳. بررسی کن. از آن‌ها بخواه که قصدشان را برایت توضیح دهند و پیش از انجام کار از تو اجازه بگیرند.

۴. بررسی کن. از آن‌ها بخواه که قصدشان را برایت توضیح دهند و تا وقتی نگفته‌ای به کار ادامه دهند.

۵. خودت دست به کار شو. از آن‌ها بخواه که قصدشان را برایت توضیح دهند.

۶. خودت دست به کار شو. نیازی نیست که به تو گزارشی دهند.

هدف نهایی این است که به آن‌ها کمک کنید که به رهبرانی تبدیل شوند که بدون کمک یا نظر شما بتوانند عمل کنند.

به افراد آموزش دهید که با فکر خودشان رهبری کنند.

هیچ چیز مانند ایمانی که به دیگران دارید، به آن‌ها اعتماد به نفس نمی‌دهد.

برای قدرت‌دادن به دیگران از تجربیات مثبتی که با آن‌ها داشته‌اید استفاده کنید تا بتوانید به آن‌ها اعتماد کنید. رشدی که تاکنون داشته‌اند را به یاد آورید. این ایمان را با موفقیت‌هایی که داشته‌اند تقویت کنید. حالا این باور مثبت را به آن‌ها انتقال دهید.

افراد تا سطح توقعات رهبرشان رشد می‌کنند.

بزرگترین لذت زندگی از کمک به دیگران می‌آید.

زمانی که پیشرفت خود را فراموش کنید و به رشد دیگران بیاندیشید، از همیشه راضی‌تر خواهید بود.

خواهید دید که بسیار به افرادی که با آن‌ها همیاری دارید، نزدیک هستید.

وقتی این همیاری به رابطه‌ی محکمی که با آن‌ها ساخته‌اید، اضافه شود، خواهید دید که این غنی‌ترین تجربه‌ی زندگی‌تان است.

از اثربخشی‌تان استفاده خواهید کرد تا به بهترین هدف خود برسید و به این ترتیب، احساس مهم‌بودن خواهید کرد.

زمانی که احساس مهم‌بودن کنید، موفقیت دیگر به تنهایی برایتان رضایت‌بخش نخواهد بود.

فرمول اثربخشی

این فرمول اثربخشی است:

• خودتان را ثابت کنید.

• روابط خود را گسترش دهید.

• تیم خود را موفق کنید.

• به افراد کمک کنید تا به پتانسیل خود دست یابند.

این بهترین مسیر برای رهبری و همکاری با یک تیم است.

اگر از این فرمول استفاده کنید، همه از شما پیروی خواهند کرد؟

پاسخ خیر است.

شما هیچ کنترلی روی واکنش دیگران به خود ندارید. برخی افراد کار خوب شما را نادیده می‌گیرند. برخی اجازه‌ی ارتباط‌گیری نمی‌دهند. تنها کاری که می‌توانید انجام دهید تلاش کردن است. می‌توانید دائما به ارزش آن‌ها بیافزایید. می‌توانید تا جایی که موفق شوند با آن‌ها همکاری کنید. با گذر زمان، ممکن است به شما بپیوندند. اما این تصمیم آن‌هاست و نه شما.

اگر به اثربخشی رسیدید، خردمندانه از آن استفاده کنید و نه به فکر منفعت شخصی، بلکه به فکر دیگران باشید. کسی که زیاد دارد، باید زیاد هم ببخشد.

از قدرت اثربخشی خود برای افزودن ارزش به دیگران و بهبود جهان استفاده کنید.

چطور می‌توانید بدانید که از قدرتتان به خوبی استفاده می‌کنید؟ در رابطه با تیمتان چطور عمل می‌کنید؟

  • آیا اعضای تیمتان افکار و ایده‌های خود را آزادانه به اشتراک می گذارند؟
  • آیا بیشتر ایده‌های خوب برای آن‌هاست؟
  • اگر ایده‌ی خود را بیان کنید، آیا در نهایت به بهترین ایده می‌رسید یا همان ایده‌ی خودتان؟
  • در این صورت، راضی خواهید بود؟

در مورد عملکرد تیمتان چطور؟

  • در صورت موفقیت تیم، آیا بیشتر اعتبار به اعضای تیم می‌رسد؟
  • آیا در محیط کار احساس غرور مشترکی وجود دارد؟
  • در سختی‌ها، آیا بخش بزرگتر تقصیر را به گردن می‌گیرید؟

اگر از اثربخشی خود به درستی استفاده کرده باشید، تیمتان موفق خواهد شد و اعتبار خواهد گرفت و شما در پس زمینه در حال کار خواهید بود.

هدف نهایی اثربخشی باید برای دیگران باشد. به آن‌ها کمک کنید تا با هم همکاری کنند و به دستاورد ارزشمندی برسند.

بر هر کس که می‌تواند اثر مثبت بگذارید. دنیا را جای بهتری کنید.